۰۵ شهریور ۱۳۹۴
خاطره ای از حجت الاسلام قهرمانی هزینهای که جبران شد
من عرض کردم، استاد خداوند جور کرد، بالاخره باید بگویید چطوری، عرض کردم حضرت استاد بنده طلاهای همسرم را فروختم و این دانش آموزان را برای اردو آوردم، استاد با شنیدن این سخن، مبلغی به بنده دادند