به گزارش رهیافتگان: محسن ربانی به عنوان رایزن فرهنگی در آرژانتین فعالیت کرده و در مقطعی معاون بینالملل سازمان مدارس و حوزههای علمیه خارج از کشور بوده و از حوزویان فعال و باسابقه در منطقه امریکای لاتین است. متن زیر تنظیم شده گفتاریست از ایشان، که در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات تهران ایراد شده است.حجتالاسلاموالمسلمین محسن ربانی، هم اکنون مشاور رئیس جامعه المصطفی العالمیه در امور بینالملل است. وی در این گفتار کوشیده است وضعیت فرهنگی و دینی امریکای لاتین و تاثیرانقلاب اسلامی بر مسلمانان و گسترش اسلام در منطقه را به تصویر بکشد.
مردم امریکای لاتین طی سدهها پدیده استعمار را با گوشت و پوست خود لمس کردهاند و نتیجه غارتگری استعمارگران را همچنان مشاهده میکنند. در نتیجه استعمارگری بود که زبان اولیه مردم این منطقه که تنوع گستردهای داشت، تغییر کرد و در مناطق تحت استعمار کشور پرتغال زبان پرتغالی و در مناطق مستعمره اسپانیا، زبان اسپانیولی را به مردم تحمیل کرد. مسئله تحمیلگری به زبان خلاصه نشد، بلکه مهاجران و غارتگران استعمارگر، دینهای بومی مردم منطقه را نیز تغییر دادند و مسیحیت کاتولیک و پروتستان را ترویج کردند. بر اثر این ترویج ــ که میتوان نام آن را تحمیل نهاد ــ اکنون دین غالب و حاکم در آنجا مسیحیت کاتولیک و بعد پروتستان است. البته مهاجران شرقی این منطقه به مسیحیت ارتدوکس اعتقاد دارند، اما چون شمارشان اندک است، این گرایش مسیحی را میتوان در رتبه سوم قرار داد.
هدف اصلی استعمارگران از حضور در این منطقه، استفاده از منابع طبیعی و چپاول ثروتهای آن بوده است؛ مقصودی که همچنان ابرقدرتهایی همچون امریکا در این منطقه به دنبال تحقق آن هستند و قدرت بسیار شرکتهای چندملیتی در کشورهای امریکای لاتین نمایانگر آن است. در نتیجه این اقدامات و برای تسلط بیشتر بر منطقه بود که استعمارگران میلیونها سرخپوست را کشتند. درواقع سرخپوستان ساکنان اولیه امریکای لاتین بودند که برای به چنگ آوردن سرزمینشان، حذف آنها در نظر استعمارگران ضرورت و اهمیت بسیار داشت.
این تحمیلها فقر و بدبختی را برای ساکنان امریکای لاتین به ارمغان آورد. اما آنها که میدانستند عامل اصلی این وضعیت چه کسانی هستند، تنفر از استعمار و قدرتهای استعماری را در دل خود همیشه تازه نگه داشتند. همین حافظه تاریخی باعث شده است ملتهای این منطقه همواره ضدظلم و استعمار باشند و عدالتخواهی و ظلمستیزی را آرمان خود قرار دهند. آنها با پیروزی انقلاب اسلامی که رویکردی ظلمستیزانه و عدالتخواهانه داشت، با وجود تبلیغات جانبگرایانه غرب، به این انقلاب و نظام برآمده از آن به دیده احترام نگریستند.
مسلمانان امریکای لاتین
مهاجرت مسلمانان به امریکای لاتین عمدتاً در دو دوره رخ داد: یکی مهاجرت در سالهای ۱۸۶۰-۱۸۵۰م که بیشتر از کشورهای لبنان و سوریه بود. (۳۰ درصد مهاجران مسلمان بودند و ۷۰ درصد عربهای مسیحی، یهودی و ارتدوکس). مهاجرت دیگر بین سالهای ۱۹۱۴-۱۸۷۰م بود که بر اثر جنگ جهانی اول و دوم، نابسامانیهای منطقه شرق و فشار دولت عثمانی بر عربها و شیعیان، بهویژه شیعیان علوی، رخ داد. بیشتر مهاجران این دوره در دو کشور برزیل و آرژانتین مستقر شدند. در شیلی فلسطینیها وجود دارند، اما بیشتر مسیحی هستند. در بولیوی هم تعداد کمی ساکن شدند. در ونزوئلا حدود دویست، سیصد هزار نفر عرب هستند و در کلمبیا هم تعدادی در مرزهای بین کلمبیا و ونزوئلا ساکن شدند. این مهاجران زمانی که وارد این سرزمین شدند با زبان مردم آن منطقه و آداب اجتماعی و دینشان آشنا نبودند، اما چون خانوادهشان را نمیتوانستند با خود ببرند، در آنجا با زنهای مسیحی ازدواج کردند. فرزندان نتیجه این ازدواج با آداب مسیحیان تربیت شدند و بدین ترتیب این دسته از مهاجران مسلمان در جامعه هضم، جذب، حذف یا مسیحی شدند یا آنکه دین را کنار گذاشتند و لائیک شدند.
درکل وضعیت مسلمانان امریکای لاتین قبل از انقلاب اسلامی را میتوان اینگونه تصویر کرد: آنها عبادات را درست انجام نمیدادند و اکثراً نماز نمیخواندند و با احکام اسلام کاملاً بیگانه یا دور بودند. این جمعیت مسلمان چون اقلیت و مهاجر بودند، کاملاً احساس حقارت و ترس میکردند و تصور مینمودند اگر گروههای عظیم برای خود تشکیل دهند و اظهار عقیده کنند، باعث اخراج آنها میشود. البته در آرژانتین و برزیل، اعراب گروههایی تشکیل دادهاند که مسلمانان هم جزء آنها هستند. آنها هویت دینیشان را پنهان میکردند و حاضر نبودند که بگویند مسلمان هستند. البته این مسئله مخصوص امریکای لاتین نبود و در اروپا، فرانسه، آلمان و ایتالیا و حتی برخی کشورهای آفریقایی نیز مشاهده میشد. افزون بر این، از حضور در رسانهها و وسایل ارتباط جمعی وحشت داشتند. مسلمانان با سیاست حکومت حاکمه بیگانه، منزوی، بدون رأی و سخنگو بودند و نمیتوانستند در جوامع احقاق حق کنند.
اما بعد از انقلاب اسلامی خیلی سریع این مسائل برعکس شد، به گونهای که مسلمانان در اروپا و امریکای لاتین، با اینکه در اقلیت هستند، هویت اسلامی خود را آشکار میکنند و ترسی ندارند، از سیاست و حکومت گریزان نیستند، به احکام اسلامی پایبندند، دنبال حفظ خانواده هستند، از طرح مسائلشان در روزنامهها و تلویزیون وحشت ندارند، از اختلافات پرهیز میکنند، در نمایشگاههای بینالمللی کتاب شرکت میکنند، قرآن را کتاب رهاییبخش میدانند و بازگشت به حجاب و اسلام را در تمام ابعاد آرزو میکنند.
با این حال باید گفت که در منطقه امریکای لاتین جامعه اسلامی نداریم، اما گروههای مسلمان داریم. در کشورهای برزیل و آرژانتین جمعیت اسلامی بیشتری مجتمع هستند و بنابراین میتوان گفت جوامع اسلامی در منطقه امریکای لاتین در حال تأسیس است.
روابط ایران با امریکای لاتین
روابط ایران با امریکای لاتین را میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
۱٫ در این دوره (حدود سال ۱۳۶۳) مسئولان بر این باور بودند که ارتباط با امریکای لاتین مفید نیست؛ زیرا فاصله جغرافیایی بسیار زیادی با ایران دارد و از لحاظ سیاسی نیز اهمیت ندارد و کاری نمیتواند انجام دهد؛ از نظر اقتصادی هم هرچه بتوان با کشورهای نزدیکتر تعامل داشت، بهتر است. بنابراین در دوران اولیه از لحاظ اقتصادی تعامل جدی با امریکای لاتین وجود نداشت، اما در عمل ایران بیست میلیون دلار از آرژانتین خرید داشت و گندم، جو، ذرت و کل روغن ایران از آرژانتین خریداری میشد؛ یعنی جمهوری اسلامی ایران در عمل اولین خریدار منطقه امریکای لاتین بود. روابط فرهنگی ایران با این منطقه نیز خیلی ضعیف بود و حضور جدی در آنجا نداشت. از بعد سیاسی هم روابط عادی بود.
۲٫ بعد از انفجار مرکز خدمات یهودیان (معروف به آمیا) در سال ۱۹۹۴م، صهیونیستها و رسانههای وابسته تبلیغات شدیدی علیه جمهوری اسلامی ایران در کانالهای تلویزیونی مختلف ــ چه در غرب و چه در شرق و بهویژه در منطقه امریکای لاتین ــ انجام دادند. بنابراین در این دوران روابط سیاسی ما با آرژانتین دچار خدشه شد و مشکلات بسیاری برای جامعه عرب و مسلمانان این منطقه به وجود آمد. حدود سه، چهار میلیون عرب در آرژانتین وجود دارد که در برابر ۳۵۰ هزار یهودی، نه سخنگو و نه رأی و نه حتی یک رادیو دارند. این نکته مهمی است که چرا سه، چهار میلیون عرب، که بیشتر آنها مسلمان هستند، در اقلیتاند.
۳٫ دوران حضور چاوز در ونزوئلا، دوران ارتباط جمهوری اسلامی ایران با منطقه است و شاید باز شدن یک کانال قوی برای اینکه این کشور بتواند در منطقه امریکای لاتین حضور داشته باشد، اما از این کانال نیز خوب استفاده نشد؛ زیرا پتانسیل ونزوئلا برای حضور ایران در منطقه بسیار زیاد است و کوبا و ونزوئلا نیز دو کشور مهم و تأثیرگذار از لحاظ فرهنگی در کل منطقه هستند. مخالفت چاوز با امریکا و همچنین مداخله آن در سرزمینهایی که ایران مداخلهاش را صحیح نمیدانست و همراهیاش با انقلاب اسلامی و شعارهایش، باب سیاسی و اقتصادی را برای ایران باز کرد.
چاوز در ملاقاتهای مردمی همراهی خود را با مسلمانان اعلام کرد و از آنها خواست که محکمتر جلو بیایند. او در ملاقات با آقای محمود عباس نیز گفت: «ما منتظر مسیح و امام دوازدهم هستیم! سریع بیا سریع بیا»؛ یعنی اینکه به مسلمانان دنیا میخواهد بگوید من شما را همراهی میکنم و حل مشکلات خاورمیانه از فلسطین آغاز میشود. چاوز با این بیان درواقع تقریباً همان نظر ایران را اعلام کرد.
با وجود تمام این کاستیها، ایران اقداماتی برای مسلمانان منطقه امریکای لاتین انجام داده است، که عبارتاند از:
۱٫ تأسیس یا تقویت مراکز اسلامی و حمایت از مسلمانان منطقه؛
۲٫ چاپ میراث فرهنگی اسلام: نشر حدود سیصد عنوان کتاب به زبان اسپانیولی برای مثال انتشار کتاب «اسلام چیست؟» و جزوهای درباره حضرت مریم(سلام الله علیها) و حضرت مسیح(علیه السلام) و «حقوق زن در اسلام» که این سه مورد در نمایشگاهها و مراکز اسلامی با استقبال بسیاری روبهرو شد. البته در نمایشگاههای بینالمللی، قرآن نخستین کتابی است که مردم به دنبالش هستند. اخیراً قرآن نیز برای نخستین بار به زبان اسپانیولی هم چاپ شده سه هزار پاورقی با رویکرد مکتب اهل بیت(علیهم السلام) از طریق شیعیان منتشر گردیده است. با وجود این، کار کمی برای منطقه انجام شده است.
۳٫ انتشار مجلات: حدود هفده سال است که نشریاتی در این منطقه منتشر و پخش میشود؛ از جمله نشریه خانوادگی «کوثر» به زبان اسپانیولی که هماکنون بیش از شصت شماره از آن منتشر شده است و نشریه «ثقلین» و «فرشتگان» که برای کودکان و نوجوانان است.
۴٫ ایجاد سایتها: بزرگترین سایت شیعی به نام Islmoriente.com در قم تأسیس شد و سایت خبرگزاری قرآنی ایکنا و سایت مقام معظم رهبری و… نیز به اسپانیولی ترجمه میشود.
۵٫ کمک به تأسیس کانالهای تلویزیونی. (در منطقه امریکای لاتین آمادگی ایجاد کانال تلویزیونی وجود دارد).
۶٫ شرکت در نمایشگاههای بینالمللی کتاب در منطقه.
۷٫ حضور در دانشگاهها: بسیاری از دانشگاههای این منطقه درخواست استاد زبان فارسی دارند و همچنین مخاطبان زیادی برای شنیدن و آمادگی برای همکاری در این منطقه وجود دارد.
صهیونیستها نسبت به حضور ایران حساسیت نشان میدهند. با وجود این باید تعامل با جهان را محکمتر آغاز و عمل کنیم. همکاری با گروههای همسو ضروری است؛ یعنی نیروهایی که از نظر سیاسی با جمهوری اسلامی ایران هماهنگ هستند نه به این معنا که اسلام را قبول دارند و نماز میخوانند. در این منطقه بسیاری از مردم پیرو دین خاصی نیستند، اما در عین حال آمادگی ذهنی، بسیار زیاد است و دنبال این هستند که بتوانند یک پشتوانه قوی از نظر مذهبی داشته باشند.
امکان فعالیت در زمینه مدارس و دانشگاهها زیاد میباشد. آنها نسبت به کرسیهای زبان فارسی علاقه بسیار نشان میدهند و تمایل دارند که سخنان امام(ره) را از زبان خودش بشنوند. در این منطقه که ششصد میلیون جمعیت دارد با یک مؤسسه یا یک گروه نمیشود کار کرد و نظام جمهوری اسلامی باید برای آن سرمایهگذاری ویژه کند و نهضت ترجمه و توزیع کتابها و محصولات فرهنگی جدی گرفته شود.
درحالحاضر مسائلی چون حقوق زن در اسلام، حجاب در اسلام، آزادی در اسلام، حقوق بشر، حقوق اقلیتها در اسلام، ولایت فقیه، دموکراسی در اسلام، جنگ با صهیونیستها، هولوکاست و … از جمله سؤالات و شبهات رایج مردم این منطقه به شمار میآید که در دانشگاهها، جوامع فرهنگی، جوامع کاتولیک و غیر کاتولیک امریکای لاتین مطرح است و از مسلمانان یا نمایندگان جمهوری اسلامی ایران پرسیده میشود؛ بنابراین باید سایتهای اسلامی منطقه تغذیه شوند. تأسیس حوزه علمیه نیز برای بومیهای آنجا ضرورت دارد. افزون بر این باید همکاریهای فرهنگی و علمی با دولتها، مجلس و شخصیتهای سیاسی و علمی آنها بیشتر شود؛ زیرا آنها خیلی علاقه دارند درباره اسلام و ایران تحقیق کنند. در حوزهها گفتمان بین ادیان ابراهیمی، که در ایران انجام شده است، باید بیشتر فعالیت کرد از سویی دیگر، با توجه به مسائلی که در مصر، تونس، لیبی و.. به وجود آمده است، مردم به دنبال شنیدن مطلبی از ایران هستند و بنابراین بهتر است این اخبار به زبان اسپانیولی ترجمه شود.
پژواک
منبع: ماهنامه زمانه ، شماره۲۵و- ۲۶