تاریخ انتشار :

از آفریقای جنوبی آمده بود و از ماقبل خلقت سوال داشت.

غرق در این صحبتها بودم و سپاسگزار خدا که کلمات را به زیبایی در دهانم جای می داد،ناگهان دیدم اشک در چشمانش حلقه زده است و به زودی مهمان رویش می شود.

 

افریقای جنوبی

افریقای جنوبی

 

به گزارش رهیافتگان: از آفریقای جنوبی آمده بود و از ماقبل خلقت سوال داشت.
از قرآن سند آوردم* و گفتم که همه ما در روزی که خدا داند و جایی که خدا داند، به خدایی خدا اعتراف کرده ایم و روز رستاخیز، باید حساب «بلی» گفتنمان را پس بدهیم.
تنها مشکل ما در این دنیاست که گویی پیمان و اعترافمان را گم کرده ایم! اما در اعماق فطرت ما، این اعتراف موجود است؛ تنها باید بیابیم . غبار از آن بزداییم که اگر جلا بگیرد و بدرخشد، زندگیمان را منور خواهد ساخت…
غرق در این صحبتها بودم و سپاسگزار خدا که کلمات را به زیبایی در دهانم جای می داد،ناگهان دیدم اشک در چشمانش حلقه زده است و به زودی مهمان رویش می شود.
باورم نمی شد، عجب رقت قلبی…
گمانم مدتها بود از تلالؤ «بلا» یش منور شده بود
——————————-
* و (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خویشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری، گواهی می‌دهیم!» (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: «ما از این، غافل بودیم؛ (و از پیمان فطری توحید بی‌خبر ماندیم)»! (اعراف۱۷۲)

 

 

 

منبع: بلاگ خاطرات تبلیغ

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار