تاریخ انتشار :

دینا زیبایی تازه مسلمان آلمانی

بعد از مسلمان شدنم حقوقم را قطع کردند

وقتی مسلمان شدم حسرت خوردم که چرا چندسال از عمرم را در غفلت گذراندم و لذت داشتن حجاب را از دست داده‌ام و حتی ‌یک‌بار هم دلم نخواست به آن روزها برگردم.

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان) – به نقل از برنا طی مصاحبه‌ای با یک خانم آلمانی به نام دینا زیبایی که از ۱۸ سالگی مسلمان و به قول خودش ۴ سال هدایت شده بود و در جامعه الزهرا(سلام الله علیها) قم در یکی از رشته‌های حوزوی مشغول تحصیل بود آشنا شدیم. دیدگاه وی در رابطه با حجاب و آزادی‌هایی که از آن دل کنده قابل تامل است.

متن عربی

برنا:لطفا از نحوه مسلمان شدنت برایمان بگو.
در ابتدا پدرم مسلمان شد و از اصول و منطق اسلام با زبانی شیرین برایم صحبت کرد. در ابتدا تنها گوش می دادم و تفکر می کردم. با وارد شدن به بحث‌ها و استدلال‌های منطقی‌ای که از اثبات وجود قیامت برایم توضیح داد متحول شدم و واقعا به این نتیجه رسیدم که حتما یک دنیای دیگری هم باید وجود داشته باشد تا در آنجا جاودانه زندگی کنیم و زندگی محدود به این دنیای فانی نیست و همانجا تصمیم گرفتم که مسلمان شوم.

 

برنا:چگونه از آن آزادی ها دل کندی و راضی شدی محدودیت حجاب را انتخاب کنی؟وقتی دوستانت را می بینی که مثل گذشته ها آزاد هستند دلت نمی خواهد همان طور باشی؟
وقتی مسلمان شدم حسرت خوردم که چرا چندسال از عمرم را در غفلت گذراندم و لذت داشتن حجاب را از دست داده‌ام و حتی ‌یک‌بار هم دلم نخواست به آن روزها برگردم.

 

برنا: تفاوتی بین خانواده های ایرانی و آلمانی دیده‌ای؟
رابطه خانواده‌های آلمانی مانند خانواده‌های ایرانی گرم نیست خانواده‌های آلمانی کاملاً خونسرد هستند و من احساس می‌کنم یکی از دلایل این مشکل کمرنگ شدن علاقه بین زن و شوهر به دلیل آزادی فراوان مرد و زن در خارج از خانه است.

 

برنا: خوب به نظر شما چرا این آزادی‌ها منجر به سرد شدن کانون خانواده شده؟
این قدر در آلمان آزادی‌های افراطی وجود دارد که دولت اجازه داده زن‌های بدکاره به راحتی در مکانی که برایشان آماده کرده هر عمل قبیحی را که به نظر یک انسان سالم کار مناسبی نیست انجام دهند. با این وجود رابطه جنسی در ابعاد بسیار وسیعی بیرون از خانه به راحتی می‌تواند انجام شود و در محیط خانه محیطی سرد به‌وجود می‌آورد.

برنا: تفاوت ایران و آلمان در این رابطه را چگونه دیده‌ای؟
مردهای غربی غیرت ایرانی‌ها را ندارند مردهای غربی چون آزادی‌های فوق العاده‌ای دارند بیشتر حریص‌تر می‌شوند و چون خود را مجاز می‌دانند هر خیانتی را به همسر و خانواده خود می‌کند. اما از این قضیه مطلع نیستند که زندگی کردن با یک نفر و داشتن حصار در زندگی چقدر لذت بخش است و رابطه زن و شوهر اگر محدود به زندگی شخصی باشد موجب رستگاری دنیا و آخرت می‌شود. من این را در اکثر مردهای ایرانی دیده‌ام.

مردهای آلمانی در ابتدا به همسرانشان تعهد می‌دهند که تنها با آن‌ها زندگی کنند اما بعد از یک مدت زن‌ها متوجه می‌شوند که مردهایشان در کلوپ‌های آماده‌ای که هر چیزی را به راحتی و بهتر و زیباتر می‌توانند به‌دست بیاورند در اختیار دارند. اما فکر نمی‌کنم در ایران تا این حد آزادی‌های کاذب وجود داشته باشد.

 

برنا: یعنی فکر می کنی این آزادی‌ها واقعی نیستند؟
همانطور که گفتم در برخی مناطق بلوک‌هایی ساخته شده تا مردان به راحتی بتوانند با هر زنی که دلشان می‌خواهد برقصند و با پرداخت پول به هر کاری که می‌خواهند دست بزنند و این یعنی اینکه تشکیل دادن خانواده کاری بیهوده است.

 

برنا: یعنی تو فکر می‌کنی در آلمان آزاد نیستی؟
آزادی تنها و تنها برای خانم ‌هایی است که می‌خواهند بدون قید و بند زندگی کنند و برای خانمی که بخواهد سالم زندگی کند هیچ چیز جز ترس وجود ندارد.من وقتی شبها می‌خواهم به خیابان بروم ترس تمام وجودم را می گیرد و ترجیح می دهم تا هوا تاریک نشده در خانه باشم. چون واقعا امنیت وجود ندارد. اما همه ی مردم فکر می کنند که آنجا همه چیز آزاد است و شما کاملا راحت هستید. برای خرید لباس زنانه اکثر مغازه‌ها فروشنده‌های مرد دارند و برای یک خانم واقعا شرم‌آور است که بخواهد در این رابطه با یک مرد صحبت کند.

 

برنا:برخورد اطرافیان با تصمیمت برای مسلمان شدن چگونه بود؟
برخورد با دین و دینداری در آن جا اصلاً مناسب نیست و ما وقتی بیرون می‌رویم حتی به خاطر داشتن حجاب فحش هم می‌شنویم. وقتی که محجبه نبودم و مانند زن‌های آزاد آلمانی در خیابان و دانشگاه و هر جای دیگر رفت و آمد داشتم هیچ مشکلی برایم پیش نمی‌آمد و دولت حقوقم را به طور کامل پرداخت می‌کرد. اما بعد از محجبه شدن حقوقم قطع شد و حرف‌های ناشایست بسیاری را شنیدم. وقتی تصمیم گرفتم به ایران بیایم خیلی‌ها قصد منصرف کردنم را داشتند و وقتی حرف از ادامه تحصیل در ایران زدم گفتند که در آلمان بمان و تحصیلاتت را همین جا ادامه بده. اما من علاقمند به رشته‌های مذهبی بودم که در آلمان وجود نداشت مانند رشته شیعه شناسی.

 

برنا: بعد از این که برگشتی برخورد اطرافیانت چگونه بود؟
وقتی به آلمان برگشتم همه به چشم یک جاسوس به من نگاه می‌کردند و هنوز هم برای رفتن به خیلی مکان‌ها معذب هستم. بعد از این‌که دولت از تحصیل من در ایران مطلع شد حقوق ماهیانه ام که برای هر آلمانی یک حق محسوب می‌شود را قطع کردند و هنوز هم برای گرفتن حقم به دادگاه می‌روم.

 

برنا: حرف آخرت؟
باید بدانید که آنجا آزادی فقط مخصوص کسانی است که می‌خواهند بی‌قید و بند زندگی کنند نه برای کسی که بخواهد سالم زندگی کند. اما در ایران برای درست زندگی کردن آزادی کامل وجود دارد.

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار