تاریخ انتشار :

کریستین نیکول ریچی، یک خواننده ی رپ مشهور در جهان، تازه مسلمانی از آمریکا:

رپر تازه مسلمان : وقتی با اسلام آشنا شدم همه چیز تغییر کرد

پس از این جریان حدود یک سال با این افراد در ارتباط بودم و در طول این مدت آنها با من در مورد اسلام صحبت می­کردند. چیزی که در مورد آنها دوست داشتم این بود که هیچ وقت اسلام را به من تحمیل نمی­کردند، هیچ وقت من را تحت فشار قرار ندادند،

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )  گروه ترجمه سایت رهیافتگان–مترجم مسعود آقایی سادات

متن انگلیسی مصاحبه سایت رهیافته با این شخصیت  را اینجا ببیند
کریستین نیکول ریچی که اکنون به نام  “عابده”  شناخته می­شود، اهل ایالت تگزاس است. او در گذشته از خوانندگان رپ مشهور جهانی بوده، و برای اجراهایش با نام هنری MC Router به سرتاسر دنیا سفر کرده است.

اما عابده میگوید که مواجهه ی تصادفی با چند مسلمان در یک رستوران محلی در نزدیکی محل کار قبلی وی، و پس از آن ملاقات با چند دانشجوی عرب، سبب شد تا به تدریج مجذوب فرهنگ عربی شود. او با بسیاری از مشتریان آن رستوران دوست شد و سپس زبان عربی را به عنوان زبان خارجی در دانشگاه انتخاب کرد. کریستین(عابده) ازطریق ارتباط با چند دانشجوی مسلمان در طول تحصیل، با اسلام آشنا شد و اندکی پس از آن به اسلام گروید. اما پس از مسلمان شدن؛ با مشکلات زیادی در مقبولیت میان مسلمان ها، جمع دوستان قدیمی، خانواده و از همه مهم­تر با مادرش رو به رو شد.

“من در بپتیست جنوبی به دنیا آمده و بزرگ شده بودم و یک مسیحی بودم که از مذهب خاصی پیروی نمی­کرد. دلیل اسلام آوردنم آسان بودن این دین نبوده، بلکه یکی از دلایل مسلمان شدنم این است که در تمام زندگی ام به دنبال رابطه ای با خالق توانا و الله می گشتم. من هیچ وقت این رابطه را در مسیحیت پیدا نکردم، چرا که مسیحیت بیشتر متمرکز بر حضرت مسیح است، و در مورد پروردگار به ما چیزی نمی­گوید. بنابراین همیشه در دین مسیحیت خلأهایی احساس می­کردم و نمی­توانستم این دین را از صمیم قلب پذیرفته و پیروی کنم.

 

وقتی با اسلام آشنا شدم زمانی بود که همه چیز تغییر کرد. یک روز وقتی به کافه رفته بودم تا روی تکالیف کلاس عربی کار کنم، مرد عربی نزد من آمد و پرسید: این عربی است؟

گفتم: بله ، من اولین ترم عربی را در دانشگاه می­گذرانم.

پرسید: به کمک نیاز نداری؟

پاسخ دادم: بله حتما

بنابراین او کنار من نشست و به من کمک کرد، به من یاد داد چطور حروف عربی و کلمات عربی را تلفظ کنم، نوشتن من را اصلاح کرد، به قرائت عربی من گوش می­داد. پس از مدتی من را دعوت کرد تا با دوستانش آشنا شوم. با خود گفتم” چقدر خوب است دوستانی دارم که به من در انجام تکالیف عربی کمک می­کنند و این فوق­العاده است، چون عربی خیلی سخت است”.

پس از این جریان حدود یک سال با این افراد در ارتباط بودم و در طول این مدت آنها با من در مورد اسلام صحبت می­کردند. چیزی که در مورد آنها دوست داشتم این بود که هیچ وقت اسلام را به من تحمیل نمی­کردند، هیچ وقت من را تحت فشار قرار ندادند، و هیچ وقت نمی­گفتند: ” تو به جهنم میروی اگر به اینها اعتقاد نداشته باشی!” و تنها خیلی عادی در مورد اسلام با من صحبت می­کردند . من از آنها سوالاتی می­پرسیدم و آنها با پاسخ­هایی از قرآن، چیزهای زیادی به من یاد دادند.

گروه ترجمه سایت رهیافتگان – مترجم مسعود آقایی ساداتی

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار