به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) «محمدرضا زینلی» که مدت ۲ سال است که در تایلند به عنوان رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بانکوک مستقر است، حدود ۱۳ سال قبل از آن هم در کراچی پاکستان بوده که اساساً فضای مأموریت اول وی با مأموریت دومش متفاوت است، وی در بخش نخست گفتگویاش به جایگاه مسلمانان در تایلند، نقش یک عالم ایرانی در تحقق نظام دیوانسالاری در این کشور، جایگاه توریست مثبت در تایلند و مسائل دیگر اشاره کرد،(اینجا) در بخش دوم وی با توجه به این که همزمان با تایلند، مسئولیت رایزنی غیررسمی فرهنگی ایران در میانمار را هم بر عهده دارد به بیان مسائلی درباره میانمار، تعداد مسلمانان و شیعیان این کشور و همچنین خاستگاه درگیری در میانمار پرداخته است که در ادامه میآید:
یکسری فامیلهایی به نام شیرازی و شوشتری در میانمار داریم
* در مورد میانمار بگویید. چند وقتی است این کشور و کشتار مسلمانان در آن سوژه رسانهها است و احساسات بسیاری را خدشهدار کرده است.
ـ در میانمار اساساً ما نه سفارت داریم و نه رایزنی، به علت اینکه جزء اولویت های نظام نبوده و نیست. قبل از انقلاب حدود ۶۰ سال پیش یک کنسول در میانمار داشتهایم که نمیدانم کنسول افتخاری بوده یا کنسول اعزامی بوده، چون کنسول ها دو نوع هستند، در کشورهایی که خیلی منافع تجاری و اقتصادی و قومی ندارید، ولی می خواهید حضور داشته باشید یکی از اتباع آن کشور را انتخاب می کنید و آن را به عنوان کنسول افتخاری منصوب می کنید.
ما در میانمار یکسری فامیلهایی به نام شیرازی و شوشتری داریم که اینها از ایرانیانی هستند که حدود ۲۰۰، ۳۰۰ سال پیش اجداد آنها که از مهاجران قدیمی ایرانی به هند بودهاند مهاجرت کرده و اینها از هند به میانمار آمدند، بنابراین رابطه تاریخی ما با میانمار به این دوره بر می گردد، دوره ای که یکسری شیرازی ها، یزدی ها، شوشتری ها و اهالی مناطق جنوبی ایران به هند آمدند و بعد فرزندان آنها از هند به میانمار آمدهاند، طبیعتاً در میانمار فامیلی شیرازی داریم اما یک کلمه فارسی نمی داند! یا اساساً متولد آنجاست و پدر و پدربزرگش متولد آنجا هستند، ولی فامیلی او شیرازی است!
آقای سفیر که به قبرستانی در میانمار رفته، دیده روی یکی از قبور نوشته کنسول دولت پادشاهی ایران، آقای شیرازی! حالا جناب سفیر تردید داشتند این از کنسول های افتخاری مقیم آنجاست یا یک نفر اعزامی از ایران بوده است.
به هر حال اکنون در میانمار هیچ پایگاه رسمی نداریم، سفیر ما سفیری است که همزمان در تایلند و هم میانمار سفیر اکرودیته (غیر مقیم) است و استوارنامه به دولت میانمار میدهد و از آنجایی که رایزن اَکرودیته نداریم، فقط غیررسمی می رویم و می آییم، در واقع به عنوان دیپلمات سفارتخانه می رویم، برنامه ها را اجرا می کنیم و می آییم، در این دو سال هم سعی کردیم رفتوآمد ما زیاد باشد، چون قبلاً در میانمار فعالیتی نمی شد و ترددی نبوده است.
* از چه زمانی این مأموریت به شما سپرده شد؟
ـ میانمار از حدود ۷، ۸ سال پیش جزء حوزه تایلند بوده، ولی هیچ کاری انجام نمی شده و بودجه ای برای آنجا اختصاص داده نمی شد، منتها در دو سال اخیر بودجه برای میانمار پیش بینی شده است.
این درگیری ها، درگیری مذهبی نیست
* درباره وضعیت مسلمانان میانمار توضیح میدهید؟
ـ تاریخ میانمار و این نسل کشی که نسبت داده می شود، برمی گردد به جنگ های دوره استقلال هند و بنگلادش و پاکستان؛ اساساً از نگاه ما، این درگیری ها مذهبی نیست، البته شاید کسی نگاهش با ما متفاوت باشد، اقلاً ما و سفارت که در تایلند و میانمار دو سال در این رابطه مشغول هستیم، همچنین سوابق سفارت ما این را نشان می دهد و مجموعه سوابق گزارشاتی که وجود دارد، بخشی از جمعیت روهینجیا در جریان جنگ های استقلال که بنگلادش از پاکستان بعد از استقلال هند جدا میشود، چون پاکستان و بنگلادش هر دو ابتدا به عنوان پاکستان از هند جدا شدند پاکستان شرقی و پاکستان غربی منتها بنگلادش به دلیل اینکه هیچ اشتراک قومی با پاکستان غربی نداشت و به لحاظ زبانی هم ادعا داشت باید زبان بنگالی زبان رسمی آنجا شود و پاکستان قبول نمی کرد.
میانمار اینها را به عنوان میانماری نپذیرفته است
جنگی بین آنها شکل گرفت و به هر حال بنگلادش مستقل شد، در آن مقطع یکسری از بنگالی ها در آن درگیری ها از بنگلادش فرار کردند و از مرزهای میانمار عبور کردند و آمدند در میانمار مستقر شدند و بخش عمدهای از این جمعیتی که الان مورد این خشونت ها واقع میشوند یک جمعیتی هستند که خود را میانماری میدانند و هستند، منتها در نواحی مرزی میانمار و بنگلادش ساکن هستند، میانمار اینها را به عنوان میانماری نپذیرفته است و آنها مدعی هستند که دارای تاریخ طولانی حضور در میانمار هستند و بعد از این همه سال که اینجا زندگی کرده اند، حق آب و گل دارند، باید میانماری شناخته شوند، ولی میانمار این را نمی پذیرد.
روهینگیاییها میان دو کشور بنگلادش و میانمار بلاتکلیف ماندند
در واقع اینها را یک قوم بی هویت تلقی میکند که به لحاظ ملی هیچ هویت و تشخصی ندارند، نه کارت شناسایی دارند، نه شناسنامه دارند، نه حقوق شهروندی دارند، نه آب و برق دارند و مانند زندگی جنگلی بدوی زندگی میکنند، اگر برای خودشان سرپناهی هم درست کردند، دولت هیچ سرویسی به اینها نمی دهد و با اینها همیشه به عنوان یک قوم مطرود و غیرقابل پذیرش برخورد کرده است.
بعضی وقت ها به اینها حمله کرده -چون اینها یک مرز رودخانه ای بین بنگلادش و میانمار دارند- بعضی وقت ها آنها را به آن سمت هل دادند که بروند، بخشی از آنها هم در بنگلادش مستقر هستند و از آن طرف هم بنگلادش به اینها سرویس نمی دهد، یعنی آنها در بنگلادش هم به رسمیت شناخته نمی شوند، چون بنگلادش به اینها میگوید زمانی که ما داشتیم برای تمامیت ارضی و استقلال خودمان میجنگدیم شما فرار کردید و به نوعی گریختید، شما بنگالی های وفاداری نیستید! بنابراین روهینگیاییها میان دو کشور بنگلادش و میانمار بلاتکلیف ماندند، از اتفاق اینها مسلمان هستند و میانماری ها بودایی، اینها به صورت اتفاقی منطبق شدند.
اگر این درگیریها وارد فضای بودایی ـ مسلمان شود، قابل گسترش است
* پس چرا اینقدر خشونت هایشان شدید است؟
ـ بله! خشونت های آنها غیرانسانی است؛ اینها مسلمان هستند و باید از طرف کشورهای اسلامی حمایت شوند، کما اینکه شده، سازمان کشورهای اسلامی باید حمایت کنند، مالزی به عنوان متولی اصلی این قصه، اندونزی، کشورهای مسلمان جنوب شرق آسیا همه میانمار را مورد حملات شدید لفظی سیاسی قرار دادند و بعضی از آنها سفرایشان را فراخواندند، تهدید و تحریم کردند که میانمار دست از این اعمال خشونت آمیزش نسبت به این گروه قومی بردارد.
یک مقدار زیادی هم تلاش شد در بعضی از مقاطع که این خشونت، خشونت نسبت به مسلمانان معرفی شود، ولی ما با عقل ناقص خودمان اینطوری برداشت کردیم که اگر این درگیریها وارد فضای بودایی ـ مسلمان بشود، قابل گسترش است، یعنی اگر ما میانماری ها را متهم کنیم که شما دارید مسلمان کشی می کنید، آن وقت اینها بپذیرند مسلمان کشی کردند و این به رسمیت شناخته شود، دیگر آن وقت بقیه مسلمانان در میانمار در امان نیستند، در صورتی که الان بقیه مسلمانان در میانمار راحت زندگی میکنند، نزدیک ۴ تا ۵ میلیون مسلمان در میانمار دارند، زندگی می کنند، این ۴ میلیون مسلمان اصلاً قابل مقایسه با این اقلیت روهینگیاییها نیستند.
بودایی در میانمار از بودایی در تایلند تندتر است/۱۰ تا ۱۵ هزار شیعه در میانمار داریم
۹۳ درصد میانمار بودایی مسلک هستند، بودایی در میانمار از بودایی در تایلند تندتر است، یعنی قرائت بودایی در میانمار یک قرائت ارتدوکس است، به هر حال رهبران بودایی بیشتری در میانمار علیه مسلمانان موضع می گیرند و تهدید می کنند، هر چند این موضع گیری ها، موضعگیریهای دولتی و رسمی نیست، اما ارتش در میانمار ارتش تندروتری نسبت به تایلند است، یعنی اگرچه در تایلند دولت، دولت نظامی است، ولی در میانمار هم تا سال گذشته قدرت دست ارتش بود، یک ارتش تندرو است که به نوعی ظرفیت های حرکت های ضداسلامی را دارد، یعنی این ارتش میتواند مرتکب یک حرکت تند خشن علیه جامعه اقلیت مسلمان پرتعداد میانمار شود، آن خطر، خطر بزرگتری است، بنابراین ما تلاش می کنیم که سطح روابط ما بیشتر شود و در حوزه جوامع مسلمان آنجا ورود کنیم و بیشتر برای مسلمانان و شیعیانی که در اقلیت محض است، ایجاد یک نوع مصونیت کنیم، این در حالی است که ۱۰ تا ۱۵ هزار شیعه در میانمار داریم، یعنی اگر بنا باشد آسیبی وارد شود، اولین کسی که نابود می شود و از بین می رود و از صفحه روزگار محو می شود، شیعیان هستند.
پس شاید حرکت منطقی و عاقلانه این بوده که از داخل ایران این حرکت های ضدبشری و ضداسلامی را محکوم کنیم و از آن طرف هم رابطه خودمان را قطع نکنیم و حضور داشته باشیم، وقتی من در میانمار در ایام دهه فجر میروم و یک مراسم روز ملی ایران برگزار می کنم که نفر دوم روحانی میانمار به عنوان رهبر مذهبی میانمار، مهمان ویژه من است، سر وزیر ایالتی آنجا میآید- چون ایالت ها آنجا به عنوان استاندار سر وزیر دارد و مهمان ویژه من است یا آن طرف تعدادی روحانی شیعه نشستند، آن طرف سنی ها نشستند و در این مجلس همه اینها کنار هم جمع می شوند و این یک نوع رسمیت بخشیدن به هویت اسلام و مسلمانان و شیعیان آنجا است، وقتی این عکس گرفته می شود و در رسانه ها پخش می شود، به نوعی برای جامعه مسلمان آنجا و جامعه شیعه آنجا کسب مشروعیت می کند.
اما اگر این کار را نکنیم و کاملاً رابطهمان را قطع کنیم و بگوییم دولت میانمار مسلمانکشی میکند، راه به جایی نمیبرد، ما که در میانمار سفارت نداریم و هیچ رابطه رسمی و دیپلماتیکی نداریم که احساس خطر کند، ولی ما موقعیت استراتژیک در میانمار داریم و آن هم جامعه مسلمان و شیعه آنجاست.
دیدار سفیر ایران با وزیر امورخارجه میانمار
* ایران دراین رابطه چه اقداماتی را انجام داده است؟!
– در دهه فجر سال گذشته با آقای سفیر به میانمار رفتیم، وی یک ملاقات با خانم سوچی وزیر خارجه میانمار داشت، خانم سوچی سمت ظاهری اش در دولت وزیر خارجه است، ولی رهبر نهضت آزادیخواهی میانمار است، ایشان نمی توانست رئیس جمهور شود، چون در یک مقطعی همسر خارجی داشته و الان، قانون اساسی به او اجازه ریاست جمهوری نمی دهد وگرنه باید رئیس جمهور می شد، الان وزیر خارجه است، در واقع رهبر معنوی جریان حاکم و دولت است، وی با حمایت آمریکا آمد و ارتش را کنار زد و انتخابات برگزار شد، فشارهای همه کشورهای غربی و به نوعی کشورهای حوزه آسهآن بود چون ارتش به طور رسمی قدرت را گرفته بود و می گفت همه چیز در اختیار من و همه جا با فشار مواجه شد، بنابراین ارتش مجبور شد قدرت را واگذار کند، منتها زمانی که قدرت در اختیارش بود، قانون اساسی را به این شکل اصلاح کرد که ۲۵ درصد کرسی های پارلمان در اختیار ارتش، ۷۵ درصد در اختیار احزاب، ظاهرش خیلی دموکراتیک است، ولی هرگونه تغییری در قانون اساسی با ¾ + ۱ انجام میشود، بنابراین هیچ وقت تحقق پیدا نمی کند، یعنی شما باید یک کرسی از کرسی های ارتش و همه کرسی ها خودتان را داشته باشند تا بتوانند قانون اساسی را تغییر دهند.
سوچی ابا دارد که به طور صریح از توصیه پذیری سایر کشورها نسبت به قصه روهینگیا استقبال کند
* در قانون اساسی میانمار چه چیزی پیش بینی شده است؟
-اینکه وزارت کشور، وزارت دفاع، وزارت امنیت و اطلاعات در اختیار ارتش شد، یعنی اینها دیگر انتخابی نیست، دولت منتخب نمی تواند بیاید برای اینها وزیر انتخاب کند، یعنی عملاً قانون اساسی را طوری شکل داده است که قدرت مانور اصلی همچنان در اختیار ارتش است، اگرچه ظاهر اداره کشور دموکراتیک است و به نظر می آید انتخابات شده، دولت منتخب آمده، ولی این دولتی است که تحت هیچ شرایطی نمی تواند قانون اساسی که براساس این قانون اساسی قدرت همچنان در اختیار ارتش را تغییر دهد.
خانم سوچی در چنین شرایطی است(من از ایشان دفاع نمی کنم) با کوچکترین حرکت ناگهانی و شدید ممکن است کودتا مجدداً برگردد و دوباره ارتش حاکم شود و دوباره شرایط قبل حاکم شود، به نظر میرسد خانم سوچی خیلی ابا دارد که به طور صریح از توصیه پذیری سایر کشورها نسبت به قصه روهینگیا استقبال کند، جناب سفیر میگفت خواستم که دو سه بار کلمه مسلمانانی که تحت فشار هستند را بگویم، خانم سوچی گفت: اگر راجع به این چیزها می خواهید صحبت کنید ما در جریان هستیم و اجازه ادامه صحبت را هم به ما نداد، این اولین بار بود که سفیر ما با وزیر خارجه آنها صحبت می کرد، قبلاً در حد تشریفات تسلیم استوارنامه بود، ولی اولین جلسه جدی بود که ایشان می رفت و می گفت احساس کردم زمینه هیچ بحث جدی در این زمینه وجود ندارد، بنابراین اگر بتوانیم همین رفتوآمد خودمان را به تدریج حفظ کنیم و ادامه دهیم و به نوعی مسلمانان را هویت بخشی کنیم و آنها را در صحنه رسانهای بیاوریم و رهبران شیعه میانماری را نشان دهیم، امیدواریم با تلطیف فضا شرایط را برای سالهای آینده فراهم کنیم.
همه سازمان های کشورهای اسلامی علیه میانمار موضع گرفتند
البته همه سازمان های کشورهای اسلامی علیه میانمار موضع گرفتند، ولی نمی توانند کاری کنند یا باید میانمار کاملاً تحریم و بایکوت شود، یا باید رابطه با او حفظ شود، اگر میانمار تحریم شود از طریق چین و روسیه همه نیازهایش را تأمین می کند، یعنی مشکلی از این جهت ندارد، میانمار یک کشور ضعیف و فقیر است و خیلی توسعه یافته نیست و همین مقداری که اداره می شود میتواند با صادرات و با نیروی کاری که دارد، اداره کند، مگر نیروی کاری که از میانمار در جاهای دیگر کار می کنند مانند تایلند بیرون کنند و برای میانمار یک بحران درست کنند، هنوز ظاهراً کشورهای اطراف به این نتیجه نرسیدند که به این شدت برخورد کنند، اکنون دارند از فشارهای نسبتاً ملایم و نرم استفاده می کنند، چون دوباره خطر برگشت نظامی ها را تشدید می کند و شاید اینها نگران این هستند که دوباره نظامی ها به قدرت برگردند.
کشتار اولیه از کجا شروع شد
* آیا از طرف روهینگیاها اقدام نظامی صورت گرفته است؟
-گزارش هایی که وجود دارد این است که شروع بعضی از این قضایا از طرف آنها بوده است، مثلاً گزارش شده بود که یکی از جمعیت آنها به یک زن بودایی تجاوز می کند که طبیعتاً باعث واکنش شدید اجتماعی می شود، میانماری بودایی می گوید من که هویت تو را قبول ندارم و تو شهروند ما نیستی، به چه حقی به خود اجازه میدهی چنین جسارتی بکنی، پس باعث واکنش چندبرابری می شود، یعنی کشتار اولیه از اینجا شروع شد، در یک روستا این کار شده بود، آن روستا کلاً به آتش کشیده شد و یک عده آتش گرفتند و یک عده کشته شدند، اینها هیچ تناسبی با هم ندارد و نمی شود آن حرکت را توجیه کرد، ولی میخواهم بگویم نقاطِ تاریکی هم بوده، چون همه صد در صد این مسلمانان هم که علیه السلام نیستند، به هر حال یک جامعه مسلمان هستند که در آن آدم خلافکار و دزد پیدا می شود، به خصوص اینکه یک جامعه کاملاً توسعهنیافته است، انواع آسیب های اجتماعی می تواند در آن بروز و ظهور داشته باشد، طبیعتاً نسبت به جامعه بودایی هم چنین تعرضی صورت بگیرد، با توجه به اینکه بودایی های آنجا تندروتر هستند، واکنش ها به مراتب شدیدتر از آن چیزی است که مثلاً ما در تایلند توقع داریم.
حاشیه حضور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات در میانمار/حضور طلاب در کنفراس صلح و بودیسم!
* آقای ترکمان به میانمار سفر داشتند، از آن سفر بگویید.
-اواخر سال ۹۴ و سال ۲۰۱۵ بنا بود، ما یک کنفرانس یا نشست گفتوگوی اسلام و بودیسم در تایلند برگزار کنیم، کسی که برای دور اول گفتوگوی اسلام و بودیسم که قبلاً هم ایران آمده بود، آقای دکتر آشین نیانسارا رئیس آکادمی بینالمللی بودایی سیتاگو که نفر دوم در مقامات روحانی آنجا و نفر اول در حوزه روابط بین الملل بودایی ها است، یعنی کسی است که بیشترین ارتباطات بین الملل را با محافل علمی و گفتوگوی دینی ادیان دارد و به بسیاری از کشورهای دنیا تقریباً یکی دو بار سفر داشته، بنا بود با دعوت از ایشان و چند نفر از ایران و هیأتی از تایلند و میانمار بیاییم در تایلند، منتها آن گفتوگو انجام نشد و آقای نیانسارا گفت همزمان با برنامه شما یک همایش بین المللی صلح و بودیسم در میانمار دارم و نمیتوانم در برنامه شما شرکت کنم، ولی از شما میخواهم در کنفرانس صلح ما شرکت کنید، ۶۳ کشور در آن کنفرانس شرکت کردند. قبلاً هم چون دکتر ابراهیمی از ایشان در ایران میزبانی کرده بود، دعوت خاص از ما کردند.
مجموعه ارزیابی ها این بود که سفر دکتر ابراهیمی مثبت خواهد بود، چون به هر حال یک کشور اسلامی در بین همه کشورهایی که آمدند برای اینکه صلح را از منظر بودیسم مورد بحث قرار بدهند، می آید و قرائت اسلام راجع به صلح ارائه می کند و حالا فقط منحصر به آقای دکتر ابراهیمی نبود، آقای نواب هم بود، روز بعدش مقاله آقای دکتر ابراهیمی و آقای نواب را در مجموعه مقالات سمینار منتشر کرد؛ یعنی ما دو مقاله-در میان ۲۰، ۳۰ مقاله ارائه شد- راجع به اسلام و صلح ارائه کردیم، از تریبونی که راجع به صلح و بودیسم طراحی شده بود، خیلی مهم بود.
حضور طلبههای فارغ التحصیل المصطفی در این سمینار در به صورت مبلس، همچنین حجتالاسلام نواب که ملبس آمده بود، موجب شد که حضور مسلمانان در این کنفرانس خیلی بارز باشد، مقاله آقای دکتر ابراهیمیترکمان خیلی تأثیر داشت و بعد در مجموعه مقالات اینها چاپ شد.
در واقع ارزیابی این بود که حضور ما به مراتب از عدم حضور ما بهتر خواهد بود، علاوه بر اینکه در حاشیه این کنفرانس صلحی که آقای دکتر ابراهیمی شرکت کردند، ملاقات با وزیر ادیان میانمار که آن زمان هنوز دولت نظامی بود، انجام شد، در همان کنفرانس ضیافت شامی برای دکتر ابراهیمی ترتیب داد، با اینکه سطحش برابر نبود، ولی خیلی تحویل گرفتند و این اولین بار بود که در این سطح روابط مراوده صورت می گرفت و خیلی مثبت ارزیابی شد.
بعد از این سفر بود که رابطه مان با این هسته مرکزی بودایی که به نوعی می شود گفت اتاق فکر و مجمع تصمیم گیر اصلی جریان اصلی بودایی در حوزه روابط بینالملل در میانمار وارد مرحله تازهای شد، این گروه صریحاً اسلام و مسلمانان را نفی نمی کنند و بلکه همنشینی هم می کنند، آقای مانک که نفر دوم بودایی آنجاست، هیچ وقت نباید مطابق با آیینشان روی زمین بنشیند و اگر مهمانی دارد، مهمان باید مانند ایشان روی زمین بنشیند، همه مهمانان ایشان زمین می نشینند، ایشان روی صندلی است، برای هیأت ما صندلی آوردند و دکتر ابراهیمی روی صندلی نشست، یعنی کل آداب و رسوم آئینی خودشان را هم به نوعی نادیده گرفتند که بتوانند به نوعی به ما نزدیک شوند.
احساس ما این است که علاوه بر اینکه ما باید حمایت های خودمان را از روهینگیاها و مردمی که تحت ستم هستند نشان دهیم که داریم نشان می دهیم، یعنی یک ماه پیش از دفتر مقام معظم رهبری نماینده آقا در بنگلادش و میانمار یک محموله ای از کمک ها را بردند در اردوگایی که در بنگلادش مستقر بود، چون ما در اردوگاه های میانمار نمیتوانیم ورود کنیم و جزء مناطق ممنوع است، ولی کمک ها به اردوگاه های بنگلادش می رود و توزیع و تبلیغ میشود، ولی بین قطع رابطه و بایکوت کردن میانمار و حفظ منافع بزرگتر که همان جمعیت بزرگتر مسلمان و جامعه کوچک شیعه میانمار، ما دومی را انتخاب کردیم، در عین اینکه حرفهایم را می گوییم و آقای ظریف هم از ایران بیانیه می دهد و به سازمان ملل نامه مینویسد؛ یعنی این دو حرکت همزمان انجام می شود.
ماه رمضانی که گذشت ما گروه تواشیح برای دومین بار به مساجد اهل سنت، مساجد شیعه و مساجد اهل طریقت میانمار بردیم، چون بخشی از مسلمانان میانمار صوفی هستند، آنها هم یک ظرفیت بزرگی برای ما هستند و تازه کشف شدند، ما فقط الان ۱۰ هزار شیعه نداریم، ما یک جمعیت ۶۰۰، ۷۰۰ هزار نفر سنی داریم که صوفی هستند و محب اهل بیت هستند و علی علی و حسین حسین می گویند، ما در بین آنها مراسم برگزار کردیم و برنامه داشتیم. اینها شهروند هستند و شیعیان هم شهروند هستند، فقط این شهروندی نسبت به روهینگیاها دریغ شده و مشکل برای آنهاست، وگرنه بقیه مسلمانان مشکلی از این جهت ندارند و اگر احساس کنند این مسلمانان با آنها ارتباط دارند و یا آنها را ساپورت می کنند، آن وقت حساسیت نسبت به اینها هم ایجاد می شود.
* رفتار کشورهایی مانند عربستان و ترکیه در این رابطه چگونه است؟
ـ در میانمار اصلاً امکان چنین کاری وجود ندارد، مگر اینکه مساجد وهابی داخل میانمار را به طور غیرمستقیم ساپورت کنند، کمک ها از ناحیه آنها به صورت غیررسمی و اعلام نشده است، چون به علت اینکه سفارت ندارند، امکان مانور ندارند و دیگر اینکه دولت میانمار حساس است که اگر این را بفهمد سریع رابطه ها را تحت فشار قرار میدهد.
* حکومت در میانمار پادشاهی است؟
ـ نه! جمهوری است.
* ارتش زیرمجموعه کجاست؟
ـ قاعدتاً زیرمجموعه رئیس جمهور باید باشد، ولی نیست و الان مستقل هستند.
* وضعیت آزادی بیان آنجا چگونه است؟
ـ یک خط قرمزهایی دارند، خط قرمز آنها همین روهینگیاها و تمامیت ارضی آنهاست، البته میانماری ها در مجموع نسبت به تایلندی ملت جنگجوتر و سلحشورتری هستند، یعنی چند بار تایلند از ناحیه میانمار مورد هجوم واقع شده است، اساساً ملت نظامی و به نوعی ارباب جنگ اند و به کشورهای اطرافشان مهاجم بودند، بنابراین ارتش میانمار این روحیه سلحشوری و جنگنده ای و تهاجم را همیشه دارد.
* وضعیت آینده این گروه در میانمار را چگونه پیشبینی می کنید؟
ـ تلقی من این است اگر دولت خانم سوچی ادامه پیدا بکند، ایشان نه به خاطر دلسوزی برای روهینگیاها و مسائل حقوق بشری، بلکه برای ایجاد یک تصویر مثبت در جامعه بین الملل تلاشش این است که این را از آلبوم تصاویر میانمار پاک کند، منتها نگرانی اصلی او این است که اساس را از دست بدهد، یعنی با حفظ شرایط خودش و قدرت در اختیار خودش می خواهد آن قدر آرام که شاید برای ما محسوس نباشد، ولی این طرحی که در ذهن آنهاست و ما اینطوری ذهن خوانی کردیم که بنایشان این است، ولی نمی خواهند در بوق و کرنا کنند و نمی خواهند با صدای بلند ابراز کنند.
*جمعیت اینها چقدر است؟
بر اساس آمار موجود مجموعاً با جمعیت ساکن دیگر کشورها حدود ۲ میلیون نفرند، ولی در اردوگاهی که در بنگلادش بود، دکتر مظلومی رفته بود، می گفت یک اردوگاهی شاید حدود ۱۰۰ هزار نفر، چند تا از این اردوگاهها دارند، بنگلادش از اینها کاسبی هم می کند، همین اردوگاه ها را حفظ می کند و کمک جمع می کند، بنگلادش هم کشور ضعیفی است و اساساً یک کشور کمک بگیر از محافل امدادرسانی بین المللی است و این هم بهانه ای است که بخشی از کمک ها را جمع کند.
منبع: ابنا