تاریخ انتشار :

مریم

دلنوشته تازه مسلمان ژاپنی درباره صبر

من بسیار دوست داشتم که از طریق امام (جماعت) اسلام را بیاموزم اما خدا راه متفاوتی را برای من برگزید: جامعه ای نیرومند از مسلمانان و معلمی که با اتکا به سال های ابتدایی تحصیلم مرا راهنمایی کرد.

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )   گروه ترجمه سایت رهیافتگان–مترجم پریسا محمدخانی/این متن به مراتب طولانی ترین متنی است که توانسته ام بنویسم. ( چند سال در فایل پیش نویس هایم ذخیره بود و من بارها و بارها آن را نوشتم و پاک کردم و دوباره نوشتم.) نه بدین خاطر که در مورد صبر است و من هم می خواهم درباره ی صبر بنویسم بلکه با توجه به تاریخ امروز  و با توجه به وقایع آتی ، باید حتما چیزی می نوشتم وگرنه فراموش می کردم و ناسپاس می شدم.

مدتی پیش عقد نکاح بستم و پس از آن هم ازدواجی از راه دور و با مکالمه ی تلفنی انجام گرفت و من و همسرم از هم دور بودیم. مدت زیادی گذشت و دوستان، آشنایان و حتی غریبه ها به من می گفتند: “چقدر طول می کشد؟” ، “چرا نمی توانی بروی (پیش همسرت)؟” ، “این درست نیست.”.

من نمی دانستم چه جوابی بدهم و در درون خودم نیز صدایی می شنیدم که همان سوالات را تکرار می کرد و من قادر نبودم آن را فروبنشانم. (به خصوص شب ها آن صدا بسیار بلند بود…استغفرالله…). کم کم احساس ناامنی بیشتر می شد. بی صبری بیشتر می شد و من می خواستم بی چون و چرا به همسرم ملحق شوم و بارها و بارها گریه می کردم زیرا غرق خواسته هایم شده بودم. بله قدرت شیطان زیاد بود

“و هر که از خدا بترسد،  خداوند برای او راه نجاتی قرار خواهد داد و از جایی که گمان نمی کند به او روزی می رساند”. سوره ی طلاق/ آیه ی ۳

الحمدلله خداوند کمکم کرد که در سنگاپور بمانم در حالیکه همسرم مایل ها دورتر از من بود.

من بسیار دوست داشتم که از طریق امام (جماعت) اسلام را بیاموزم اما خدا راه متفاوتی را برای من برگزید: جامعه ای نیرومند از مسلمانان و معلمی که با اتکا به سال های ابتدایی تحصیلم مرا راهنمایی کرد.

“و او تو را گمشده یافت و هدایت کرد”. سوره ی ضحی/ آیه ی ۷

الحمدلله خداوند راه مرا به توکیو باز کرد زیرا می دانست که برای اینکه بتوانم با شجاعت شروع به پوشیدن حجاب کنم نیاز دارم که در جایی به دور از محل زندگی خود باشم.

خدا را شکر به توکیو آمدم (یادم می آید که نیرویی مرا هل می داد تا بروم گرچه ساعات زیادی را در اتاقم به بطالت می گذراندم) و مرا با وسعت امت اسلام آشنا کرد. افرادی که غریبه بودند فورا عضوی از خانواده ی من شدند.

و الحمدلله خداوند مرا به سنگاپور بازگرداند.

انگار به من می گفت که وقتی می توانم با خانواده ام کنار بیایم نباید از چیزی فرار کنم. نه، من نمی توانستم از “من” جدیدی که محجبه هم شده بود فرار کنم. خانواده ام نیز مرا پذیرفتند که آن را پاداشی از جانب خدا می دانم.

الحمدلله الحمدلله الحمدلله خداوند افرادی را پیش روی من گذاشت که دائما نعمات و برکات زندگیم را برایم یادآوری می کردند – چهارسال دوری در مقایسه با امتحاناتی که خداوند از بسیاری از افراد می گیرد هیچ است – که برای سال های متمادی یا حتی تا آخر عمر قادر به دیدن عزیزان خود نبوده اند. به علاوه من امکان استفاده از اسکایپ و تلفن را داشتم که هر زمان که دلم می خواست با عزیزم ارتباط برقرار کنم. آیا این نعمتی از جانب خدا نیست؟

تصور کنید اگر خدا به من اجازه می داد که از مسیر خود منحرف شوم، به مانند پرنده ای نادان که هنوز پرواز کردن را نیاموخته ، از پا می افتادم و در این صورت از بسیاری از نعمات خدا محروم می گشتم.

“همانا خداوند نسبت به مردم بسیار بخشنده است اما بیشتر انسان ها ناسپاسی می کنند.” سوره ی بقره/ آیه ی ۲۴۳

همیشه آسان است که به کسی بگوییم صبر داشته باش. اما یادگرفتن صبر مساله ی دیگری است. ما همیشه منتظر کسی هستیم. این طور نیست؟ نتایج امتحاناتمان، نتیجه ی مصاحبه ی شغلیمان، عروسی، خانه، ماشین، خانواده و … . وقتی هم که به این چیزها دست یافتیم همیشه چیز دیگری جایگزین می شود که باز هم آرزوی دست یافتن به آن را داشته باشیم.

انتظار کشیدن یکی از چالش برانگیز ترین تجربه های یادگیری صبر است و غیرقابل اجتناب است که بدون انتظار کشیدن به صبر دست یابیم. ممکن است ماه ها ، سال ها، و حتی یک عمر بگذرد اما گاهی اوقات درطول همین انتظار کشیدن مجذوب چیزهایی می شویم که می خواهیم کورکورانه به آن ها دست یابیم. تعجب می کنیم که چرا دعاهای ما مستجاب نمی شود. پاسخش ساده است زیرا نمی خواهیم هدف نهایی که خدا برای ما در نظر گرفته را ببینیم و نعمات متعددی که خدا در طول همین انتظار کشیدن به ما عطا کرده است را نادیده می گیرم. اگر این نعمات را نبینیم به راستی ناسپاسی کرده ایم.

گروه ترجمه سایت رهیافتگان–مترجم پریسا محمدخانی

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار