تاریخ انتشار :

مجموعه مستند آفتاب گردان

مگدالنا تورس مرینو:اگر اخلاق همه مسلمانان مانند حضرت محمد صلی الله علیه و آله باشد، تمام مردم جهان مسلمان می شوند

چون وضعیت زنان در غرب را دیده بودم، دوست نداشتم دخترم با تفکر غربی تربیت شود و مانند کالا با او رفتار شود

به گزارش رهیافته (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان) مگدالنا تورس مرینو اهل کشور پرو نحوه مسلمان شدنش را اینگونه روایت می کند:

در سن ۱۹ سالگی با کمک خواهرم به کشور ژاپن رفتم. در آنجا با شوهرم آشنا شدم, او همیشه از دخترای ایرانی برایم تعریف می کرد؛

می گفت: دخترای ایرانی سنگین و پوشیده هستند. برای من از دینش سخن گفت, که مسیحی نیست و پیامبرش حضرت محمد صلی الله علیه است و دوازده امام دارد. و من با اشتیاق گوش میدادم.

دقیقا بیست سال هست که مسلمان شدم و در ایران زندگی می کنم.

بیست و یک سال پیش در کشور ژاپن خیلی احساس تنهایی می کردم تا اینکه با مردی آشنا شدم که اخلاق و غیرت منحصر به فردی داشت که من در هیچ کجای دنیا ندیده بودم. واین اخلاق اسلامی برایم جذاب بود.

قبل از مسلمان شدنم و آمدن به ایران در سفری که به کشور ترکیه رفته بودم با دیدن زنان مسلمان, به پوشش آنها با حسرت نگاه می کردم , چون کسی با دید طمع به انها نگاه نمی کرد. در حالی که به راحتی در شهر رفت و آمد می کردند.علاقه داشتم مانند آنها پوشش داشته باشم تا خودم احساس امنیت و راحتی داشته باشم و هم رضایت خدا و همسرم را کسب کنم.

اولین بار که روسری سرم کردم احساس بلوغ و بزرگی می کردم.وقتی به ایران آمدم، هیچی بلد نبودم. خواهر شوهرم برای نماز چادر می پوشید، کنجاوانه دقت می کردم و درخواست می کردم به من هم یاد بدهند.

همسرم همیشه مرا به انجام اعمال دین تشویق می کرد و می گفت با نماز خواندن با خدا حرف بزن و هر چه می خواهی از او درخواست کن. من گفتم این کار رو چون علاقه دارم انجام میدهم نه برای اینکه از خدا درخواستی داشته باشم و به طمع آن نماز بخوانم.

بعداز گذشت هشت سال با فرزندم پنج ساله ام برای دیدن پدر و مادرم راهی پرو شدم. در آنجا خواهرم می گفت روسری و مانتویم را دربیاورم، امّا من نمی توانستم این کار را انجام دهم احساس می کردم این کار خیانت به دینم هست. مادرم می گفت تو که اینجوری بزرگ نشده بودی، به او گفتم آنموقع کوچک بودم الان بزرگ شدم.

دوفرزند خداوند بهم عنایت کرد به نام های مریم و امیر حسین، نام پسرم را بخاطر عشق و علاقه ای که به امام حسین داشتم امیر حسین گذاشتم. همیشه در مجالس روضه از امام حسین می خواستم فرزند پسری به من عنایت کند تا نام حسین را برایش انتخاب کنم و از صدا زدن او لذّت ببرم. همچنین نام مریم را بخاطر عشق و علاقه ام به حضرت مریم برای دخترم انتخاب کردم.

آرامشی که با نماز خواندن بدست می آوردم را دوست داشتم دخترم تجربه کند به همین دلیل با تشویق او، کم کم علاقمند و مشتاق خواندن نماز شد و هنگام نماز می آمد از من می پرسید مامان با خدا چطور صحبت می کنی؟ من برایش توضیح میدادم که چگونه با خدا صحبت می کنم.

چون وضعیت زنان در غرب را دیده بودم، دوست نداشتم دخترم با تفکر غربی تربیت شود و مانند کالا با او رفتار شود به همین دلیل تمام سعیم را کردم تا دخترم با فرهنگ غنی اسلامی بزرگ شود تا کرامت او حفظ شود.

هر کسی در جامعه وظیفه ای دارد. یک مهندس، ساختمان یا ماشین طراحی می کند و وظیفه یک مادر تربیت انسان است. انسانی که برای خانواده و اجتماع مفید باشد.

اگر اخلاق همه مسلمانان مانند حضرت محمد صلی الله علیه و آله باشد، تمام مردم جهان مسلمان می شوند.

اگر همه مردم دنیا با امام حسین آشنا شوند مطمئنم که عاشق او خواهند شد و هیچ وقت دیگر زیر بار زور نخواهند رفت.آنها در مورد امامان اطلاعات ندارند و در مورد اسلام اشتباه فکر می کنند.

من عاشق امام حسین هستم و با افتخار در مراسم روضه خدمت می کنم. امام حسین برای احیای دین شهید شد.

از خدا تشکر می کنم که توانستم در جوانی راه درست را انتخاب کنم و مسلمان شوم تا فرصت جبران گذشته را داشته باشم. همسرم را خیلی روست دارم، مرد باغیرت و زحمت کش و خانواده دوستی هست و از همه مهمتر پدر خوبی برای فرزندانم هست.

 

تنظیم و پیاده سازی عبدالله خسروی– گروه تحقیقات سایت رهیافته وابسته به انجمن شهید ادواردو آنیلی

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار