تاریخ انتشار :

عون علی خلفان

ماجرای هدیه قرآن به یک برنده نوبل

عون علی خلفان ناشر قرآنی است که نسخه‌های فراوانی را با ترجمه‌ی انگلیسی منتشر کرده است.

به گزارش رهیافته (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان)  “عون علی خلفان” خودش را معرفی کرده و از ابتدا زندگی‌اش را روایت می‌کند: اهل نیویورک هستم؛ حدود ۳۳سال است که به کار نشر قرآن اشتغال دارم. در ماداگاسکار، در شهری به نام ماجونگا به دنیا آمده‌ام. پدر و مادر من هم در آفریقا به دنیا آمده‌اند. زمانی که خط راه آهن در آفریقا ساخته می‌شد خیلی از هندی‌ها در آفریقا پیشنهاد کار دریافت کردند و من هم یکی از نوادگان همان‌ها هستم. ما از ماداگاسکار به شرق آفریقا مهاجرت کردیم و در تانزانیا اقامت گزیدیم، در آنجا به مدرسه رفته و تحصیلاتم را در رشته‌ هنر از راه دور در یک موسسه‌ آموزشی در شفیلد انگلستان ادامه داده و به صورت پاره وقت رشته‌ اقتصاد را در تانزانیا خواندم.

وی در ادامه‌ توضیحات تصریح کرد: در تانزانیا مسلمانان یک جمعیت بزرگی بودند، تقریباً ۵۰ درصد مردم آنجا مسلمان و ۵۰ درصد مسیحی بودند. من برای تحصیل به شهر دارالسلام پایتخت تانزانیا رفتم. پدرم معتقد بود آنجا برای من فرصت‌های بیشتری وجود دارد. خصوصاً در کارهای تبلیغاتی و هنری مانند تابلوسازی، می‌توانم برای خود کاری دست‌و‌پا کنم. یک شرکت برق در تانزانیا بود که سدی را می‌ساختند ما با آنها قرارداد بسته و تابلوها و نشانه‌های زیادی برای آنها ساختیم، بعد از آن بود که وضع ما خوب شد. شرکت من به تدریج بزرگ‌تر شد. همان زمان ازدواج کردم. بعد از ازدواج برای خرید تجهیزات شرکت سفری به اروپا داشتم.

او با بیان اینکه در سال ۱۹۶۷ در نمایشگاه جهانی مونترال کانادا شرکت کرده، ادامه می‌دهد: از آنجا به نیویورک رفتم و در آن شهر ساکن شدم. آنجا با مسلمانان آفریقایی‌تبار آشنا شدم که جامعه‌‌ بسیار فعالی بودند. آن زمان من آگاهی‌ام از اسلام زیاد نبود. ما به طور سنتی مسلمان بودیم؛ به مسجد می‌رفتیم، روزه می‌گرفتیم اما شناخت ما از دین کامل نبود.

خلفان در توضیح اینکه چطور کار نشر را شروع کرده، چنین توضیح داد: سال پیش دانشگاه نیویورک، دوره‌هایی در زمینه‌ معرفی اسلام گذاشت من در یکی از این دوره‌ها ثبت‌نام کردم. نکته‌‌ جالب این بود که من تنها دانشجوی مسلمان در آن دوره بودم. استاد من پروفسوری به نام پیتر بود که مسیحی بود، ولی دانش بسیار زیادی درباره‌ اسلام داشت. من خیلی چیزها در مورد اسلام از او آموختم. او در معرفی اسلام، شیوه‌ خاصی داشت. او نمی‌گفت اسلام دینی است که با حضرت محمد(ص) شروع شده باشد، می‌گفت اسلام دینی است که با حضرت آدم(ص) شروع شده و با همه‌ پیامبران ادامه یافته است. آن دوره را طی ۶ ماه به پایان رساندم و اطلاعاتم نسبت به اسلام خیلی بیشتر شد و همین باعث شد که من کار نشر کتاب‌های اسلامی را شروع کنم.

او در نمایشگاه کتاب لندن، غرفه‌ای داشت و در حالیکه به تمام رهگذران پیشنهاد می‌داد نسخه‌ای از قرآن ترجمه شده را به رایگان هدیه بگیرند، به عده‌ای از آنها اطلاعاتی پیرامون قرآن ارائه می‌داد و در همین راستا برای خانمی اینگونه اظهار داشت: همانطور که به شما گفتم نام ۲۵ پیامبر در قرآن ذکر شده است.

عون علی، در توضیح به شخص دیگری ادامه داد: نام حضرت عیسی(ص) در قرآن بیش از نام حضرت محمد(ص) تکرار شده است، نام ‌حضرت محمد(ص) پنج بار در قرآن ذکر شده است، ولی نام حضرت عیسی(ع)  پنجاه بار و نام حضرت موسی(ع)  یکصد و ۳۵ بار ذکر شده است.

ما تاکنون چهل‌و‌چهار چاپ متفاوت از قرآن منتشر کرده‌ایم. اما این‌ها چهل و چهار ترجمه متفاوت نداشتند، انشاءالله تا آخر این ماه بتوانیم رقم چهل‌و‌چهار را به پنجاه‌و‌پنج برسانیم. مجموعا ما تا‌کنون چهل‌و‌چهار چاپ از قرآن داشتیم و یکصد‌و‌پنجاه عنوان هم کتاب‌های مذهبی دیگر منتشر کرده‌ایم.

او در راستای اینکه مجموعاً چند نسخه قرآن تا به حال منتشر کرده است، افزود: شاید حدود سه میلیون نسخه قرآن منتشر کرده‌ایم.

در پاسخ به کسی که از قدیم و جدید بودن ترجمه‌ها پرسید، پاسخ داد: این یک ترجمه‌‌ کاملا جدید است. تقریبا هر‌سال یا هر‌یک سال‌و‌نیم، ما ترجمه‌ای جدید منتشر می‌کنیم و برای چاپ یکصد ترجمه، برنامه داریم.

عون علی در راستای اینکه به چه کسانی قرآن را هدیه کرده، گفت: من برای شهردار هر شهر در آمریکا و برای بسیاری از رهبران دنیا قرآن فرستاده‌ام. تقریبا همه‌ آنها هم به ما جواب داده‌ و نامه نوشتند و تشکر کردند. برای رهبران کشورها، شهرداران، نمایندگان کنگره، سناتورها حتی برای یکی دوتن از رؤسای‌جمهور هم فرستادم، برای موسسه‌ نوبل هم تعدادی قرآن فرستادم که آنها را به برندگان جایزه نوبل هدیه بدهند. می‌خواهم با این هدیه از تلاش دانشمندان قدردانی کنم. از زحمتی که برای کشف علوم انجام داده‌اند. علومی که همه‌اش متعلق به خداست. برای همین قرآن به آنها هدیه داده‌ام.

او در ادامه‌ صحبت‌هایش چنین گفت: امروز در آمریکا اگر در بزرگراه‌ها حرکت کنید و در یک پمپ‌بنزین توقف کنید، خواهید دید در تمام پمپ بنزین‌ها، مشروبات الکلی فروخته می‌شود و قیمت آبجو حتی از آب هم ارزان‌تر است من نامه‌ای به وزارت بهداشت آمریکا نوشتم و پیشنهاد کردم که تولید‌کنندگان مشروبات الکلی ملزم شوند که بر روی محصولات خود هشدارهایی در مورد عوارض مصرف آن، مثل سیگار برای مردم بنویسند. ولی این کار بسیار مشکلی است، مثل یک جنگ است شرکت‌های عظیم تولید مشروبات الکلی حامیان بزرگی دارند.

خلفان با بیان اینکه نمایشگاه کتاب لندن یکی از بهترین نمایشگاه‌های کتاب دنیا است، اعلام کرد: بعد از لندن، نمایشگاه کتاب فرانکفورت، نمایشگاه خوبی است. نمایشگاه کتاب تهران هم یکی از دیگر نمایشگاه‌هاست که بسیار زیباست. فکر می‌کنم در مقایسه با نمایشگاه‌های بزرگ اروپایی، نمایشگاه کتاب تهران بزرگترین نمایشگاه کتاب باشد.

او در محوطه‌ نمایشگاه لندن قدم می‌زند و با اشاره به اینکه نزدیک بیست مرتبه به این نمایشگاه آمده، تصریح می‌کند: از زمانی که کارم را شروع کردم تقریبا هر‌سال آمده‌ام اینجا با آدم‌های بسیار جالبی آشنا می‌شوم. مثلاً امروز یک نفر از فرانسه آمد و صد نسخه کتاب قرآنی کودکان به زبان فرانسوی سفارش داد. برای انتشار یک ترجمه فرانسوی دیگر از قرآن قراری با او گذاشتم.

عون علی، با مراجعه‌ دختر محجبه‌ای، تعداد زیادی قرآن به او داده و در توصیف این مراجع اعلام کرد: این خانم، تازه‌مسلمان است، الان می‌گفت که تلاش می‌کند پدر و مادرش را هم مسلمان کند ولی چون با حجاب شده والدینش نگران هستند که دیگر نتواند کار پیدا کند. خدا را شکر کار خیلی خوبی پیدا کرده و با وجود اینکه با حجاب بوده، در آن شرکت مشکلی پیدا نکرده است. او در یک شرکت انتشاراتی بین‌المللی بسیار معروف کار می‌کند و مشکلی نداشته است.

خلفان، بخش‌های مختلف نمایشگاه کتاب لندن را مرور کرده و وقتی به غرفه‌ کشور عمان می‌رسد با تأکید بر اینکه اینجا مربوط به کشور عمان و مسمانان آن کشور است جلو رفته و از صاحب غرفه می‌پرسد: قرآن دارید؟‌و وقتی پاسخ منفی دریافت می‌کند می‌گوید: فکر نمی‌کنید اینجا جای خوبی است برای اینکه قرآن را عرضه کنید؟ جای خیلی خوبی است چون همه در حال جستجو هستند. سال دیگر باید یک تعداد قرآن هم بیاورید حتی اگر خواستید من می‌توانم قرآن‌ها را برای شما بیاورم.

به قدم زدن میان غرفه‌ها ادامه داده و صحبتش را تکمیل می‌کند: هر‌سال اتفاقات جدیدی رخ می‌دهد؛ همین چند دقیقه پیش یک نفر آمد تا قرآن سفارش بدهد از همان قرآن‌های جدید که تازه آورده بودم. با او قراردادی نوشتیم که هزار نسخه برای او منتشر کنیم و آن آقا خیلی زود از ما خرید کرد.

لیوان نوشیدنی در دست دارد و همانطور که روی صندلی یک رستوران نشسته، می‌گوید: من هر‌سال به سفرهای زیادی می‌روم. حدود دوازده سفر انجام می‌دهم از اینجا که برگردم شاید یک ماه بعد دوباره سفر کنم. احتمال دارد به نمایشگاه تهران بروم و شاید هم به سفری در آفریقا بروم؛ این سفر آفریقا برای برقراری ارتباط با برخی از اعضای جامعه ناشران تانزانیا و کنیا است. مؤسساتی مانند موسسه «بلال میشن» در کنیا و تانزانیا وجود دارند که ما با آنها همکاری می‌کنیم.

خلفان، خانم محجبه‌ سیاه‌پوستی را نشان داده و در موردش اینگونه توضیح می‌دهد: این خانم او از نیجریه آمده و می‌خواهد با من مصاحبه‌ای به زبان سواحیلی انجام بدهد البته خودش این زبان را بلد نیست! می‌خواهد پیام مرا به به آفریقا ببرد تا برای آن مردمی که این زبان را می‌دانند پخش کند. آنها می‌فهمند که من چه می‌گویم. می‌بینید ما چقدر داریم به هم نزدیک می‌شویم؟ و امروز توسعه اینترنت و وب‌سایت‌ها و همه‌ این چیزها مردم را به هم نزدیک‌تر و نزدیک‌تر کرده است. ما خیلی به همدیگر نزدیک شده‌ایم. تنها مشکل این است که موانعی بر سر راه ارتباط و در برابر اتحاد، صلح و عدالت وجود دارد. در جهان عدالتی وجود ندارد؛ عدالت به یک امر دست‌نیافتنی تبدیل شده است.

کتابی را از میان قفسه‌ غرفه‌اش برداشته و با اشاره به آن می‌گوید: ما کتاب‌های زیادی برای زندان‌ها می‌فرستیم تقاضای بسیار زیادی برای کتاب‌های ما وجود دارد گاهی در یک هفته پنجاه نامه از زندان‌های مختلف آمریکا دریافت می‌کنیم که تقاضای ارسال قرآن دارند ولی ما به اندازه‌ کافی بودجه نداریم که به همه آنها پاسخ دهیم. خیلی از این زندان‌ها بودجه برای خرید کتاب ندارند و چون برخی از زندانی‌ها پنج تا بیست سال در آنجا هستند گاهی دوست دارند که وقتی از زندان بیرون می‌آیند آدم بهتری باشند برای همین سازمان زندان‌ها گاهی به ما سفارش قرآن می‌دهد آنها انگلیسی بلد هستند اما با زبان عربی آشنا نیستند و برای آن‌که عربی را یاد بگیرند، ما متن قرآن را با حروف انگلیسی هم برای آنها نوشته‌ایم.

عون علی به جهت دیگری رفته و در مورد کتابی که دوربین آن را نشان می‌دهد حرف می‌زند: دو کتاب با موضوعیت واقعه‌ کربلا، به نام‌های «کربلا» و «نجات توحید در سرزمین کربلا» چاپ کرده‌ایم. این کتاب حدود دو سال پیش منتشر شد و ما آن را به شکل نفیسی در شمارگان ۳ هزار نسخه منتشر کردیم.

وی کتاب دیگری را در دست گرفته و با تأکید بر اینکه ما بعد از یازده سپتامبر آن را منتشر کرده‌ایم، تصریح می‌کند: این کتاب برای آن است که به مردم توضیح بدهیم اسلام تروریسم را محکوم می‌کند.
یکی از مراجعان غرفه‌ به تصویر روی جلد یکی از کتاب‌ها نگاه کرده و عون علی در راستای آن خاطرنشان کرد: این تصویر مسجد سلطان احمد در ترکیه است. من با امام جماعت و مسئولین آن مسجد دیداری داشتم و به آنها یک طرحی را پیشنهاد کردم، تا به هر بازدید کننده آن مسجد یک نسخه قرآن با تصویر آن مسجد هدیه کنیم به زبان خود او، چه فرانسوی باشد چه ایتالیایی و یا آلمانی. همین کار را برای مسجد ابوظبی هم انجام دادیم که یکی از بزرگترین و بهترین مساجد دنیا است برای آنها هم یک نسخه قرآن منتشر کردیم.

عون علی به غرفه‌ ایران در نمایشگاه لندن رفته و از افراد آنجا درباره آثار عرضه شده سوالاتی می‌پرسد. در حالیکه به سجاده‌ای که قسمتی از غرفه را تزئین کرده اشاره می‌کند و با لبخند می‌گوید: برادر من روز آخر این سجاده شما رو می‌دزدم!  وقتی با تعارف ایرانی‌ها مواجه می‌شود تأکید می‌کند بگذارید اینجا بماند. خیلی مهم است!

در راستای سوال ِ‌خانم محجبه‌ای که گفت: اینکه هنوز هم دو برابر نماز می‌خوانید؟ خلفان چنین پاسخ داد: بیشتر از دو برابر! اگر به شما بگویم باور نمی‌کنید وقتی که به ایران آمدم زمان جنگ بود. یک نفر مرا به مزار شهدا برد. بر سر هر قبری عکس یک مرد جوان را دیدم. آن منظره بر قلب من تأثیر زیادی گذاشت. در کنار هر قبری زن جوانی نشسته بود و گاهی بچه‌ای هم روی قبر خوابیده بود؛ بچه‌های بسیاری را دیدم که در حال بازی اطراف قبرها بوده و شهیدانی که بسیار جوان بودند. می‌توانید تصور کنید؟ با خود گفتم که برای همه‌ آنها نماز می‌خوانم شاید سال‌ها طول بکشد ولی به نیت آنها نماز می‌خوانم. هنوز نمی‌توانم آن صحنه‌ای را که دیدم؛ فراموش کنم. من به همه جای جهان تعلق دارم وقتی به پاریس می‌روم، آنجا مثل خانه‌ام است وقتی به لندن می‌روم آنجا مثل خانه‌ام است یا وقتی به آفریقا می‌روم نیز همینطور است. همه مردمان را خدا آفریده است.

عون علی با بیان اینکه هر روز برای مردم دعا می‌کند، گفت‌وگو را به این شکل پایان می‌دهد: روزی سه بار از خداوند می‌خواهم که صلح را به جهان بازگرداند مردم سرگردان و گرفتار جنگ‌های بیهوده هستند. برای همه‌ مردم جهان دعای عمومی می‌کنم. برای کودکان دعا می‌کنم که وقتی بزرگ شدند، انسان‌های خوبی بشوند، برای آنهایی که در بیمارستان‌ها و در زندان‌ها و قبرستان‌ها هستند.

منبع: تسنیم آذر ۹۱

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار