تاریخ انتشار :

پروفسور بونو

مغرضانه پیش بردن مطالعات اسلامی از سوی یهودیان در اغلب برهه‎های تاریخ

لائیک‌ها به معنای کسانی که طرفدار هیچ دین خاصی نیستند، اغلب با همه ادیان مخالفند و در تحقیقاتشان نوعی دین‌ستیزی را می‌توان مشاهده کرد.

IMAGE635187447672031250

 به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )  «یحیی بونو»، اندیشمند، نویسنده و اسلام‌شناس فرانسوی، طی سخنانی در نشست «بررسی اسلام و شیعه‌شناسی در مجامع آکادمیک فرانسه» که  هفتم آبان‌ماه، در مرکز مطالعات تطبیقی اسلام معاصر برگزار شد، عنوان کرد: عبارت اسلام‌شناسی و شرق‌شناسی در جهان مدرن کاربردی ندارند و این دو واژه به اشتباه در دوره‌های قبلی مورد استفاده بود چراکه خود واژه «شرق»، مفهومی جغرافیایی نیست بلکه معنایی ایدئولوژیکی است؛ بدین معنی که هر آن‌چیز که بر خلاف خواسته‌های برخی کشورهای اروپایی بود، شرق نامیده می‌شد.

همچنین کلمه «اسلام‌شناس» نیز دیگر نمی‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد چراکه هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که هم‌زمان به فرهنگ، تاریخ، سیاست و اقتصاد یک کشور اسلامی یا دوره اسلامی تسلط کامل دارد، بنابراین یک فرد می‌تواند مطالعات اسلامی در زمینه‌های مختلف داشته باشد و این به معنای اسلام‌شناس بودن وی نیست. وی افزود: به همین‌خاطر باید توجه کنیم که شرق در مقابل غرب، یک بنیان ایدئولوژیکی دارد و برخاسته از تفکری برای ایجاد فاصله بین دو فرهنگ متفاوت است؛ فرهنگ شرقی همان است که ادیان سامی را در خود جای می‌دهد و فرهنگ غربی، نوعی ستیزه‌جویی با دین است که در دوره‌های اولیه مقابله با کلیسا را دربر داشت و بعدها به مبارزه با اسلام تبدیل شد.

بر اساس گفته‌های محققان، غرب تا قرن چهاردهم به صورت سطحی مسیحی بود و اکثریت خداباوران در همان شرق ایدئولوژیکی ساکن بودند. بونو با اشاره به این‌که دوره رنسانس آغازی برای آشنایی غرب با دانش‌های عربی بود، توضیح داد: ابتدا باید این نکته را یادآور شوم که منظور از علوم عربی، علومی نیست که از سوی اعراب رواج یافته‌اند بلکه هر متنی که به زبان عربی نوشته شده، چه نویسنده آن مسلمان، مسیحی یا یهودی باشد، علوم عربی خوانده می‌شود. در دوره رنسانس توجه به علوم عربی بسیار زیاد شد چراکه بسیاری از کتاب‌های علمی به زبان عربی نوشته شده بود و غربی‌ها سعی می‌کردند تا این کتاب‌ها را به زبان‌های مختلف ترجمه کنند. در این دوره مطالعات به صورت سطحی درباره شرق آغاز شد. این محقق شیعه فرانسوی در ادامه سخنانش به تشریح وضعیت دوره‌ بعد از رنسانس پرداخت و بیان کرد: در قرن ۱۸ و قرن استعمار یعنی درست پس از انقلاب فرانسه، شرق‌شناسی به مفهوم واقعی وارد محافل علمی و دینی شد.

البته در این دوره نیز افرادی چون «ولتر» و «دیدرو» با نگرش‌هایی متفاوت، به بررسی شرق پرداختند. ولتر در بررسی اسلام بیشتر به دنبال مبارزه با کلیساست و از تعالیم اسلامی برای باطل جلوه دادن تعالیم کلیسا بهره می‌برد وگرنه هدفش به هیچ‌وجه دفاع از اسلام نیست. وی بیشتر عقل‌گرا بود و فقط به وجود خدا ایمان داشت ولی تعالیم روحانیت کلیسا را نمی‌پذیرفت. این درحالی است که «دیدرو» به کل منکر وجود خدا بود.
یحیی بونو ادامه داد:در قرن ۱۸ و قرن استعمار یعنی درست پس از انقلاب فرانسه، شرق‌شناسی به مفهوم واقعی وارد محافل علمی و دینی شد. البته در این دوره نیز افرادی چون «ولتر» و «دیدرو» با نگرش‌هایی متفاوت، به بررسی شرق پرداختند. ولتر در بررسی اسلام بیشتر به دنبال مبارزه با کلیساست و از تعالیم اسلامی برای باطل جلوه دادن تعالیم کلیسا بهره می‌برد وگرنه هدفش به هیچ‌وجه دفاع از اسلام نیست وی اضافه کرد: این دوره بسیار به‌هم ریخته بود؛ چراکه جهان هزار ساله فرو ریخته بود و اندیشمندان به دنبال جهانی جدید بودند. تئوری‌های اجتماعی و سیاسی زیادی در کنار هم وجود داشت و باید بین آن‌ها بهترین روش انتخاب می‌شد. البته پس از نخستین حمله شبه‌استعماری فرانسه به مصر، آشنایی با اسلام افزایش یافت.

ناپلئون در حمله به مصر، دانشمندان علوم مختلف را نیز با خود همراه داشت و این مسئله به آشنایی غرب با علوم شرقی کمک فراوانی کرد. ناپلئون نیز در این حمله با حقوق اسلامی آشنا و به آن علاقه‌مند شد؛ اگر امروز حقوق خانواده در فرانسه را بررسی کنید به شباهت‌های موجود بین آن با حقوق اسلامی پی خواهید برد. بونو در بخش دیگری از سخنانش به مطالعات اسلام‌شناسی در قرن حاضر نیز اشاره و تاکید کرد: امروز دیگر کسی شرق‌شناس یا اسلام‌شناس نیست؛ در عصر مدرن اگرچه مطالعات درباره اسلام و شرق رشد سریعی را در پیش گرفته‌ است ولی بازهم بسیاری از این مطالعات با دیدگاهی ایدئولوژیکی و اسلام‌ستیزانه صورت می‌گیرد. اگر بخواهیم گرایش‌های قرن مدرن در حوزه مطالعات شرقی را مورد مطالعه قرار دهیم باید به سه گروه اصلی اشاره کنیم.

وی ادامه داد: گروه نخست لائیک‌ها و مسیحیان هستند ؛ گروه دوم، یهودیان هستند و گروه سوم نیز نظامیان محقق؛ لائیک‌ها به معنای کسانی که طرفدار هیچ دین خاصی نیستند، اغلب با همه ادیان مخالفند و در تحقیقاتشان نوعی دین‌ستیزی را می‌توان مشاهده کرد. البته در بین حامیان این تفکر نیز کسانی وجود داشته و دارند که تحقیقات خود را بر پایه بی‌طرفی انجام می‌دهند ولی اکثریت این افراد مخالف کلیسا، اسلام و ادیان هستند. در بین گروه اول، مسیحیان هم وجود دارند ولی باید اعتراف کرد که مسیحیان جزء آخرین گروهی بودند که تحقیقات درباره شرق و اسلام را آغاز کردند.

در بین مسیحیان نیز دو دیدگاه مصالحه‌جو و مبارزانه وجود دارد؛ برخی سعی دارند واقعا اسلام را بشناسند و برخی می‌خواهند با رد اسلام، مسیحیت را برترین دین معرفی کنند. در هر حال، این گروه‌ بیشتر در عصر حاضر به سمت آشتی با اسلام گام برمی‌دارد. بونو توضیح داد: تا قبل از انقلاب فرانسه، یهودیان در بافت جامعه فرانسوی به صورت جداگانه زندگی می‌کردند و تابع قوانین تورات بودند. اعضای این اقلیت به هیچ‌وجه غیر از تورات، تفاسیر و ترجمه‌های آن چیزی نمی‌خواندند و خاخام‌ها اداره جامعه را بر عهده داشتند. پس از جنگ جهانی دوم، اقلیت ملی‌گرای یهودی با نام صهیونیستی کم‌کم خود را نشان دادند و به صورت کاملا مغرضانه به تحقیقاتی درباره اسلام پرداختند.این اندیشمند تصریح کرد: گروه سوم نیز نظامیانی بودند که به واسطه استعمار وارد کشورهای اسلامی شدند. اغلب این نظامیان چون به دنبال نظم بودند با مشاهده نظم اجتماعی که در کشورهای اسلامی وجود داشت به دنبال منشأ آن رفتند و در نهایت تعالیم دینی را یافتند.

این افراد در مطالعات خود غرض‌ورزی نداشتند و مشاهدات خود را به صورت دقیق به رشته تحریر درمی‌آوردند. وی در پایان به کتاب‌های جدیدی که در حوزه اسلام‌شناسی در فرانسه منتشر شده‌اند، اشاره و تصریح کرد: متأسفانه آشنایی اغلب محققان با اسلام از طریق کتاب‌های اهل سنت است و کتب شیعه به عنوان منبع در اختیار پژوهشگران قرار ندارد. برای مثال در کتاب دیکشنری قرآن که به زبان فرانسه تالیف شده، در باب تشیع آمده است که این مذهب اسلامی در ابتدا به هیچ‌وجه عقل‌گرا نبوده و از معتزله تاثیر پذیرفته است و سپس وارد مرحله عقل‌گرایی شده است؛ در حالی‌که می‌دانیم این موضوع اصلا واقعیت تاریخی ندارد.

منبع: ایکنا

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار