تاریخ انتشار :

شیوه تبلیغ اسلام

اسلام و مسیحیت

منتهی پاسخ کلیسا به این تضادها چیست؟ پاسخ کلیسا این است که این دگم مذهبی است. باید پذیرفت، این بحث، بحث ایمان است، باید قبول کرد. اینجا جای منطق و جای فکر کردن نیست، می‌گوییم این جا یکی از نقاط تفاوت اسلام با مسیحیت است

download (1)

 

 

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) «دکتر محمدحسن قدیری ابیانه» از سن هیجده سالگی برای تحصیل عازم ایتالیا شد و در سن ۲۰ سالگی، ۵ سال پیش از انقلاب اولین انجمن اسلامی دانشجویی را بنیانگذاری کرد. دکتر قدیری از همان زمان تا بعد از انقلاب که به استخدام وزارت امور خارجه درآمد همواره با اتباع غیرمسلمان ـ بخصوص مسیحیان ـ در ارتباط بوده‌ و از این طریق، شناختی درست و دقیق از تفکرات مخاطبین غربی و مسیحی به دست آورده است.
وی مدتی سفیر جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا و استرالیا بود و اکنون نیز مسؤولیت سفارت ایران در مکزیک را بر عهده دارد. ایشان علاوه بر این دارای دکترای علوم دفاعی استراتژیک با گرایش مدیریت استراتژیک، دکترای معماری و شهرسازی، معمار پایه یک و عضو نظام مهندسی است.
آنچه می‌خوانید متن سخنرانی ایشان در “اولین نشست موج سوم شکوفایی شیعی در جهان” است که به همت خبرگزاری ابنا (وابسته به مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام) و پژوهشکدۀ علوم و اندیشۀ سیاسی (وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی قم) برگزار شد:

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام عرض می‌کنم خدمت حضار عزیز و تشکر می‌کنم از حضورتان. همچنین تشکر می‌کنم از دعوتی که صورت گرفت تا در جمع شما عزیزان به بیان تجربیات خود بپردازم.

نحوه برخورد با منتقدان صادق
در طول مدتی که من در اروپا و آمریکا با مسیحیان روبرو بوده‌ام ظاهر امر این بود که آنها نسبت به اسلام، خصومت ـ یا حداقل اعتراض و انتقاد شدید ـ دارند. این ناشی از تبلیغات غرب بود؛ چرا که غرب، حقایق اسلام را تحریف می‌کند. اما وقتی با افراد صحبت می‌کردم و مثلا درباره فلسفه حجاب و یا سایر مسائل اسلامی توضیح می‌دادم، آمادگی خوبی در آنها برای پذیرش اسلام می‌دیدم تا جایی که دیدگاه آنها کاملاً تغییر می‌کرد.
بنابراین می‌توان گفت حتی زمانی که افراد خصومت دارند ـ البته خصومت صادقانه ـ وقتی حقایق به آنها گفته ‌شود جزو طرفداران سرسخت اسلام می‌شوند ؛ چون آنها واقعاً تصور می‌کنند که ما راهمان اشتباه است. منتهی ما باید بلد باشیم اسلام را چگونه عرضه کنیم.
مثلا در تجربیات اخیرم در کشورهای آمریکای لاتین، گاهی سؤال می‌کنند: «چرا شما در حق زنان اجحاف و ظلم می‌کنید؟ چرا از تروریسم حمایت می‌کنید؟ چرا به خشونت متوسل می‌شوید؟ چرا صلح جهانی را به خطر می‌اندازید؟ و …» اما وقتی جواب آنها را می‌دهم، کاملاً زیر و رو می‌شوند. موارد متعددی بوده که در جلسه ۲ تا ۳ ساعته، افراد مسلمان شده‌اند. یعنی با اعتراض و انتقاد می‌آیند و با شهادتین می‌روند!
برای خود من خیلی جالب بود که مردم این قدر سریع در مابل اسلام خاضع می‌شوند ؛ به خصوص در آمریکای لاتین.

مسیحیت در آمریکای لاتین ؛ هم‌زاد استعمار
اغلب مردم آمریکای لاتین مسیحی‌اند. ولی مسیحیت با استعمار وارد این کشورها شده است ولذا وقتی نقاشی‌های تاریخی که در کلیسا یا در کاخ ریاست جمهوری وجود دارد را می‌بینید، روحانیون مسیحی را با چهره‌های خشن در کنار شکنجه‌گران نشان می‌دهند. این کشیش‌ها حتی گاهی خودشان هم در کنار نظامیان استعمارگر و در کنار سرمایه‌داران در شکنجه مشارکت می‌کردند! بنابراین می‌بینید انقلابی که در مکزیک به پا شد یک انقلاب ضد دینی بود، چون مردم همیشه کلیسا را در کنار زورگویان دیده‌اند. باصطلاح مسیحیت با استعمار وارد آمریکای لاتین شد. سفیر یکی از کشورهای آمریکای جنوبی در مکزیک به من می‌گفت: «مسیحیت با نژادپرست‌ها وارد آمریکا شد، نژادپرست‌های سفید پوست بودند که آنها را به بردگی می‌گرفتند و باعث گسترش مسیحیت می‌شدند». از طرف دیگر آمریکای لاتین تحت تأثیر شدید تبلیغات و فرهنگ فاسد آمریکایی است. لذا این کارها یک مقدار تعصب دینی راکه مدت‌ها وجود داشت، تضعیف کرده و این تضعیف تعصب دینی، باعث شده که بدون تعصب به اسلام نگاه کنند، البته اگر اسلام را به آنها عرضه کنند.
از سوی سوم، تاریخ آمریکای لاتین پر است از جنایت و تجاوز. کودتاهای زیادی با دسایس آمریکا در آمریکای لاتین صورت گرفته است. ۸۰ درصد سرزمین‌های خود مکزیک از سوی آمریکایی‌ها اشغال شده است و الان جزو اسالات آمریکا به شمار می‌رود. بنابراین از نظر تاریخی یک حس بدبینی شدید نسبت به آمریکایی‌ها در آمریکای لاتین وجود دارد. این حس، اکنون هم به دلیل بدرفتاری آمریکایی‌ها در ایالات متحده با مهاجرین آمریکای لاتین تشدید هم میی‌شود.

اطلاعات غلط درباره اسلام
اما اطلاعات آنها در ارتباط با ایران و اسلام، اطلاعاتی است که از طریق رسانه‌های آمریکایی دریافت می‌کنند، لذا در مرحله اول که با آنها راجع به اسلام صحبت می‌کنید، می‌بینید که برداشت آنها از اسلام، برداشتی است که آنها القا می‌کنند؛ یعنی یک دین خشن، تروریست، و عقب‌افتاده که حجاب را به زن‌ها تحمیل می‌کند!
البته سیاست‌های ضد استعماری ایران در طول انقلاب و به خصوص در ایام اخیر به دلیل ضدیت ذاتی مردم آمریکای لاتین با آمریکا تا حدی مورد پسند آنهاست، اگر چه در مورد مواضع ایران هم تحریف هایی صورت می‌گیرد ولی با این وجود همین قدر که ایران در مقابل آمریکا ایستاده آن را تمجید می‌کنند.
حالا بحث ما در این ۲ ــ ۳ ساعت چه بوده که کسانی که با سؤال و انتقاد وارد بحث می‌شدند، بعد هم شهادتین را می گفتند و می رفتند، این روش را می‌خواهم برای شما مطرح کنم.
در این دوسه ساعت از تمام اقشار زن مرد استاد دانشگاه قاضی و غیره بوده اند که به اسلام گرویده‌اند.

جایگاه مسیحیت و ادیان الهی در اسلام
ابتدا بحث را از جایگاه مسیحیت در اسلام و ادیان الهی در اسلام شروع می‌کنم البته بستگی به موقعیت و شخص نیز دارد. یک نقدی به اسلام می‌زند که شما چرا می‌خواهید بمب هسته‌ای درست کنید؟ شما خطرناک هستید؟ خوب جواب شما چیست؟
من معمولاً این گونه وارد می شوم که ما چون مسلمانیم این تبلیغات دروغ است.
می گویند چه ربطی دارد؟
اشاره می‌کنم به آیات سوره مائده که می‌فرماید اگر کسی، فردی را به قتل برساند انگار همه بشریت را به تقل رسانده است، داده است. بمب هسته‌ای بین بی‌گناه و گناهکار نمی‌تواند تفکیک کند، چون کشتن یک بی‌گناه مساوی است با کشتن بشریت، با این مخالفیم و از نظر دینی نمی توانیم از آن استفاده کنیم، وقتی نمی توانیم استفاده کنیم چرا تولید کنیم. این داستان شیرین را هم چندین بار گفته ام که زنی می‌خواست اسب خود را به اسطبل ببرد، اما اسب امتناع می کرده و به اصطبل نمی رفته، این زن مقداری علف در دامن خود می‌ریزد و اسب را به دنبال خودش به اصبل می کشاند و وارد اسطبل می کند، بعد هم در اسطبل را می‌بندد و علف را به اسب نمی‌دهد، پیامبر گرامی اسلام (ص) که این صحنه را مشاهده می‌کردند، به آن زن می‌گویند وعده دادی، عمل کن. از روایت چنین نتیجه می‌گیرم؛ ما وعده‌ای که به یک حیوان بدهیم وظیفه داریم عمل کنیم، بنابراین وقتی که معاهده ان. پی. تی سازمان انرژی هسته‌ای را امضا می‌کنیم پای امضای خود نیز متعهدیم.
به این بهانه حدیثی، روایتی، آیه‌ای را هم می‌خوانم. اما چون مخاطب ما مسیحی است دیدگاه اسلام درباره حضرت مسیح و حضرت مریم (ع) را بین می‌کنم و این طور من شروع می‌کنم. در یک مدرسه معمولاً یک امتحان پایان سال گرفته می‌شود، اگر معلم در این امتحان سؤالاتی مطرح کند که قبلاً آموزش نداده و بخواهد این دانشجو یا دانش آموز را رد کند، دانش آموز و دانشجو اعتراض می‌کند و می‌گوید این عادلانه نیست، درسی که نداده‌ای چرا امتحانی می‌گیری؟ شما باید سؤالات امتحانیت از درس‌هایی باشد که قبلاً تدریس کرده‌ای و گر نه این امتحان عادلانه نیست و بابت درسی که نداده‌ای حق نداری مرا رد کنی. در جهان هستی نیز خداوند بهشت وجهنم را آفرید. روز قیامت هست، جهنم با آن وضعیتش، بهشت با آن وضعیتش. خوب خدا بیاید روز جزا بگوید چون این کار خوب را نکردی، یا این کار بد را انجام دادی می‌فرستمت جهنم.

با آن وضعیت اگر بپرسند خدایا به ما درس دادید که می‌خواهید ازما امتحان بگیرید؟ کی گفتید که چه چیز خوب است و چه چیز بد است؟ دعوت کردید به حق؟ اطلاع دادید که روز جزایی هست؟ گفتید جهنم چگونه است؟ گفتید بهشت چگونه است؟ که حالا ما را می‌خواهید روانه جهنم کنید. اگر آن تعلیم و تدریس نباشد، ارسال به جهنم و بهشت عادلانه نخواهد بود، لذا اعزام پیامبران الهی بخشی از عدالت الهی است. خداوند پیامبران الهی را مأمور کردند در بین مردم بروند و حقایق را مطرح کنند، خوب و بد را به مردم تعلیم بدهند، یادآوری کنند که روز جزایی هست، روز امتحانی هست و اگر کسی امتحان قبول نشود جایش کجاست و اگر کسی قبول بشود جایش کجاست. بنابراین اعزام پیامبران الهی بخشی ازعدالت الهی است. ما همه پیامبران الهی را قبول داریم، پیامبران الهی مثل معلمان از مدرسه تا بالاترین درجات علمی هستند، هر معلمی آنچه در سال قبل تدریس شده را تأیید می‌کند و کامل می‌کند، حضرت مسیح (ع) آموزه‌های حضرت موسی (ع) را تأیید و کامل کرد، حضرت موسی آموزه‌های حضرت ابراهیم را تأیید و تکمیل کرد.
حال چرا در دبستان کلاس اول ریاضیات دوره دبیرستان را یاد نمی‌دهند؟ چون کشش وجود ندارد، در دبستان یاد می‌دهند یک به اضافۀ یک مساوی دو. لگاریتمی که بعداً در دبیرستان درس می‌دهند در تضاد با یک به اضافۀ یک نیست، بلکه مکمل و ادامۀ آن است. همه معلمین در یک مسیرند، همه پیامبران الهی هم در یک مسیرند.
ما همۀ پیامبران الهی را قبول داریم. ماحضرت مسیح را قبول داریم. ماحضرت موسی را قبو ل داریم. ماحضرت موسی را قبول داریم. پیامبر گرامی اسلام (ص) وقتی از عیسی، موسی، یعقوب و سایر پیامبران نام می‌بردند می گفتند برادرم مسیح، برادرم موسی، برادرم ابراهیم، اصلاً عیسی، مریم، موسی، ابراهیم، یعقوب، یوسف، اسماعیل و اسحاق، اسامی اسلامی هستند؛ توهین به هر یک از اینها توهین به اسلام محسوب می‌شود.
اینها را که می‌گوییم، می‌گویند ما نمی‌دانستیم، چنین چیزهایی را اصلاً در قرآن سوره‌ای است به نام مریم، یک پیرمرد ۷۵ ساله می‌گفت: من خیلی عصبانی‌ام، تا حالا نمی‌دانستم که مسلمان‌ها یک چنین جایگاهی برای مسیحیت قائل هستند، به ما نگفته‌‌اند، سعی کرده‌اند دشمنی با مسلمان‌ها را در دل ما بپرورانند. معجزاتی در قرآن ذکر شده که مسیحی‌ها برای حضرت مسیح، و برای حضرت مریم قائل نیستند. مثل میوه‌های بهشتی که برای حضرت مریم ارسال می‌شد، در انجیل از آن خبری نیست. مثلاً از سخن گفتن حضرت مسیح در کودکی در انجیل نیست.
آن‌ها می‌گویند مسیح به صلیب کشیده شد ما می‌گوییم این توهم است، حضرت مسیح به صلیب کشیده نشده، بلکه عروج پیدا کرده به آسمان. این هم معجزه دیگری است که ما می‌گوییم و آنها قبول ندارند. منتهی ما معتقدیم که حضرت مسیح پدر نداشت، مسیحی‌ها هم معتقدند، معتقدیم حضرت مریم باکره بود و همسر نداشت و تولد مسیح معجزه بود، امابه این دلیل حضرت مسیح را پسر خدا نمی‌دانیم، بلکه او را انسان و یک پیامبر بزرگ الهی با معجزات فراوان می‌دانیم. اگر هم می‌گوییم دلیل داریم.
بنده به عنوان سفیر با خبرنگارانی که دوره خبرنگاری دیده‌اند، مصاحبه می‌کنم. دوربین‌های تلویزیون هست، ضبط صوت هست، فردا می‌بینم خبر را یک جور دیگر نقل کردند، یا تحریف کرده‌اند، حالا انجیل که حدوداً بعد از سیصد سال نوشته شده و نه ضبظی بوده، نه تلویزیونی، نه ویدئویی؛ لذا معتقدیم تحریف صورت گرفته. حضرت مسیح را پیامبر بزرگ الهی می‌دانیم اما معتقدیم آنچه در انجیل هست در آن تحریف صورت گرفته، این با آن مسیحیت اصلی متفاوت است. هرگز حضرت مسیح بنا بر قول اسلام ادعای فرزندی خدا نکرده است، قرآن هم به این ادعا پاسخ داده که تولد حضرت مسیح مثل تولد حضرت آدم است؛ خدا گفت باش! شد. آدم و حوا نه پدر داشتند و نه مادر در حالی که حضرت مسیح فقط پدر نداشت اما انسان است و ما او را پیامبر بزرگ الهی می‌دانیم، اما انسان. وقتی که گفتند حضرت مسیح پسر خداست، یعنی پدر نداشت، چون پدر نداشت، پدرش می شود خدا و خود او می‌شود پسر خدا، بعد هم روح القدس را می‌گویند، که این سه تا، پسر، پدر و روح القدس سه تا هستند. در یک امثال می‌گویند: تصویر یک انسان را اگر در سه آیینه ببینیم این سه تا یکی است، پدر، پسر و روح القدس هم یکی هستند، خدا هم یکی است اما سه تا است.
برای اینکه برایشان بهتر مفهوم بشود به مقایسه بین کاتولیسیسم، حالا آن جایی که کاتولیک هستند، مثل ایتالیا، مثل مکزیک که عمدتاً کاتولیک‌اند می‌پردازیم، می‌گویند چون شما مذهب کاتولیک را می‌شناسید، مقایسه بین اسلام و مذهب کاتولیک می‌تواند کمک کند به فهم بهتر اسلام.

اصول دین مسیحیت
مسیحیت برچهار ستون استوار است: مسیح، خدا سه تا است، انجیل و کلیسا. می‌رویم سراغ پسر خدا بودن مسیح، چون مسیح پسر خداست، چون یکی از سه خداست، سه خد در یکی، سه تا در یکی، لذا می‌گویند حضرت مریم مادر خداست، در کلیساها هم می‌نویسند: مریم مادر خدا. می‌گوییم خوب شما مسیح را پسر خدا می‌دانید؟ می‌گویند: بله. مریم را هم مادر خدا می‌دانید؟ می‌گویند: بله. بعد به آنها می‌گویم خوب اگر خدا مادر دارد، چون حضرت مریم پدر و مادر دارد، پس خدا پدر بزرگ و مادر بزرگ نیز دارد. – چیزی که هرگز فکرش را نکرده بودند – پس جد و جده هم دارد، دایی و خاله هم دارد، پسر خاله و پسر دایی هم دارد. عجب فامیل بزرگی است. نسلش می‌رسد به حضرت آدم، چون حضرت مریم از نسل آدم و حوا است؛ پس خدا هم از نسل آدم و حوا است؟ بله؟ چطور می‌شود آدم و حوا پدر و مادر خدا باشند در حالی که آفریدۀ خدا هستند؟ می‌گویند: این یک تضاد است. یک تضاد پیچیده که نمی‌شود راجع به آن فکر کرد. می‌گوییم: چرا نمی‌شود راجع به آن فکر کرد؟ خیلی ساده است، نمی‌شود، شما می‌توانید پدر پدرت باشی؟ نمی‌توانید، چگونه آدم وحوا می‌توانند پدر و مادر خدا باشند، در حالی که آفریدۀ خدا هستند، این بحث خیلی ساده است، چیزهای پیچیده را مطرح نمی‌کنیم، می‌گوید: در آن تضاد هست، می‌گوییم خیلی خوب.
صحبت از شام آخر می‌شود، حضرت مسیح غذا می‌خورد؟ می‌نوشید؟
بله.
– مگر نمی‌گوییم خدا قادر متعال است؟
چرا.
خوردن و نوشیدن علامت نیاز است، نه علامت قادر متعال بودن، چطور می‌شود خدا نیازمند باشد؟
بله علامت نیاز است.
خوب حالا کسی که غذا می‌خورد و می‌نوشد، می‌خورد و دستشویی می‌رود را می‌شود گفت خداست؟ این جا مشکل پیدا می‌کنند.
مسیحیان در انجیل دارند که وقتی حضرت مسیح را می‌برند به صلیب بکشند. حضرت مسیح گفت خدایا ( پدر) چرا مرا رها کردی؟ یا چرا مرا فراموش کردی؟ می‌گوییم خوب، شما قبول دارید خدا قادر متعال است همه جا حیّ و حاضر است و عالِم به همه چیز است؟ می‌گویند بله، می گوییم خوب، خدا اگر عالم به همه چیز است چگونه می‌شود؟ خدایی که سه تا است، پدر، پسر، روح القدس، یک قسمتش، و بخش دیگر خودش را فراموش کند؟ که یک بخش خدا یعنی خدای پسر فکر کند که خدای پدر او را فراموش کند، جور در نمی‌آید ، قرار بود خدا به همه چیز آگاه باشد، حالا اینگونه که شما می‌گویید به خودش نیز آگاه نیست. می‌گویند بله تضاد دارد.

فرق اساسی اسلام با مسیحیت
منتهی پاسخ کلیسا به این تضادها چیست؟ پاسخ کلیسا این است که این دگم مذهبی است. باید پذیرفت، این بحث، بحث ایمان است، باید قبول کرد. اینجا جای منطق و جای فکر کردن نیست، می‌گوییم این جا یکی از نقاط تفاوت اسلام با مسیحیت است. شما می‌گویید جای فکر کردن نیست ما می‌گوییم: یکی از تفاوت‌های انسان و حیوان این است که انسان قدرت تعقل دارد، چرا هنگامی که حرف دین می‌شود، می‌گویید تعطیلش کن. قرآن و کلام معصومین ما پر است از دعوت به تعقل تفکر، به نحوی که پیامبر اسلام (ص) فرموده‌اند یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت بهتر است؛ این از آن احادیثی است که به آنها که می‌گوییم انگار برق آنها را می‌گیرد. اصلاً دین باید بر پایه تعقل باشد، نمی‌توان همین‌طور پذیرفت. باید بر اساس عقل و منطق باشد آنجا می‌گویند کاری با عقل و تعقل نداریم.
می‌گوییم برویم هند که مذاهب مختلفی دارد، از بت‌پرست می‌پرسیم این بت را تو ساختی، پس چرا آن را می‌پرستی؟ بت منطقاً نمی‌تواند خدای تو باشد. بت‌پرست می‌گوید حرف شما درست است ولی این دگم مذهبی است که همان جواب کلیساست. ننظر شما چیست؟ حق با اوست؟ یا به گاو پرست می گوبیم گاو که نمی‌تواند خدا باشد و نمی‌تواند مقدس باشد، می‌گوید بله حرف شما درست، ولی این دگم مذهبی است، اینجا مسألۀ ایمان است، اگر ایمان با تعقل در تضاد بود چه ایمانی است؟ این فرق اساسی اسلام با مسیحیتی است که آنها معرفی می‌کنند. هر کسی کمی فکر کند می‌بیند حق با اسلام است. می گوییم اگر شما مسیح را انسان فرض کنید اگرچه پدر نداشت مثل آدم و حوا، که پدر و مادر نداشتند ولی پسر و دختر خدا نیستند. نه پدر داشتند نه مادر، در حالی که حضرت مسیح مادر داشت و فقط پدر نداشت. معجزۀ آفرینش آدم و حوا بالاتر از معجزه آفرینش مسیح است ولی آدم و حوا انسان بودند. درست است؟
چه شد که خدا در زمان حضرت مسیح سه تا شد؟ آیا کامل بود ناقص شد؟ آیا ناقص بود کامل شد؟ ظاهراً کامل بود و ناقص شد. نعوذ بالله. یعنی یکی بود تبدیل شد به سه تا. سه تایی که ممکن است این یکی آن را فراموش کند، اصلاً خدای قادر متعال را به صلیب می‌کشند و اورا می‌کشند؟ چه قادر متعالی است که می‌گویند خودش را فنا کرد، تا گناهان امروز ما بخشیده شود؟
اولاً خودش را فنا نکرد، بلکه او را فنا کردند، چون وقتی می‌خواستند او را به صلیب بکشند، گفت خدایا چرا من را رها کردی؟ دلگیر بوده که چرا من را رها کردی، نمی‌خواسته کشته شود، پس او را کشتند، فداکاری نکرد طبق فلسفه شما. اما ما معتقدیم که او را نکشتند، امر مشتبه شده است. صلیب شده، سمبل کلیسا اگر مسیح با تفنگ کشته می‌شد، احتمالاً تفنگ آویزان می‌کردید به گردنشان. صلیب وسیلۀ قتل است، وسیلۀ قتل نباید سنبل باشد. یکی از تازه مسلمان‌ها می‌گفت: مثلاً شمشیر یزید را سمبل کنیم بگوییم چون با آن امام حسین (ع) را به شهادت رساندند، یا شمشیر شمر را سنبل کنیم . به هر حال با این جملات تصورات کاتولیک از هم می‌پاشد، چیزهایی که قبلاً فکر آن را نمی‌کردند. می‌گویند ما هیچ وقت فکر نکردیم که اگر می‌گوییم: مریم مادر خدا پس حتماً مادر بزرگ و پدر بزرگ نیز دارد. به همین راحتی.
می‌گوییم خوب برویم سراغ جنبه‌های دیگر. خدا قادر متعال حی و حاضر است و به همه چیز علم دارد، پس خدا می‌تواند هر حرفی که می‌زنیم را بفهمد، پس چه احتیاجی است که بین ما و خدا واسطه وجود داشته باشد؟ لذا عبادت در اسلام مستقیم است و در کاتولیسیسم، آنها خودشان را واسطه می‌دانند. ارتباط مستقیم یا قائل نیستند یا در کنار ارتباط مستقیم کلیسا واسطه است، آنها دعوت می‌کنند افرادشان را برای این‌که بیایند به گناهانشان اعتراف کنند، پول بپردازند و کشش می‌گوید تو را بخشیدم. تو چه کاره هستی که ببخشی. ما در اسلام می‌گوییم خدا ستار العیوب است. خدا عیب ما را می‌پوشاند. ما زیاد داشتیم افرادی را که می‌خواستند بروند نزد بزرگان به گناه خود اعتراف کنند، اما دعوت شدند که اعتراف به گناه نکنند و بروند نزد خدا توبه کنند . حتی لازم به اعتراف هم نیست چون خدا می‌داند. برو توبه کن. اینجا را هم خیلی می‌پسندند. می‌گوییم کلیسا که می‌گوید توبه کن یا پول بده تا گناهت را ببخشم، هم کسب درآمد می‌کند، هم یک ابزار کنترل جامعه است، ما می‌گوییم ارتباط با خدا مستقیم است. این روی آنها اثر مثبت میگذارد. مالک روز جزا خداست اینها چه کسی هستند؟ در آنجا اسقف‌ها فسادشان گوش فلک را کر کرده است، آقای پاپ هر جا که می‌رود، بابت کارهای اسقف و کلیسا معذرت خواهی می‌کند. آمریکا رفته بود، معذرت خواهی کرده بود. استرالیا رفته بود، عذر خواهی کرده بود. روزی نیست که خبر تجاوز کشیشی به بچه‌های کوچک دختر و پسر پخش نشود. می‌گوییم شما تصور کن که این کشیش شب این گناه را مرتکب شود و صبح بیاید ببیند یک صف طویل منتظرند، تا او گناه آنها را ببخشد. بعد به او پول می‌دهند و او می‌گوید بخشیدم و آنها خوشحال بر می‌گردند.
این کشیش که شب این گناه را کرده نگاه او به این انسان‌ها چگونه است که اینها صف بسته‌اند تا او آنها را ببخشد. کدام یک منطقی‌تر است. دین اسلام که می‌گوید ارتباط با خدا مستقیم است روحانیت خود را مربی، راهنما، و مشاور و هدایت‌گر می‌داند نه واسطه. در حالی که کلیسا خود را واسطه می‌داند. می‌گویند این منطقی‌تر است.

غسل تعمید چیست؟
مراسمی دارند به اسم غسل تعمید . غسل تعمید چیست؟
افرادی می‌آیند، این کشیش یک آبی را روی سر آنها می پاشد و اینها گناه اولیشان بخشیده می‌شود و به اصطلاح دم شیطانی آنها بریده می‌شود. گناه اولیه چیست؟ می‌گویند گناه آدم و حوا، گناهی که آدم و حوا مرتکب شده‌اند، هر کس متولد می‌شود این گناه را دارد و گناهش نمی‌تواند بخشیده شود مگر با غسل تعمید. حال این کشیش این گناه را مرتکب شده، صبح می‌آید در بهشت را بر روی آقایان باز کند، به این آقایان و خانم‌ها می‌گوییم یکی از تفاوت‌های اسلام با کاتولیسیسم همین است.
اینها معتقدند هر بچه‌ای به دنیا بیاید گناه کار به دنیا می‌آید، ما در اسلام معتقدیم هر بچه‌ای به دنیا بیاید، بی‌گناه به دنیا می‌آید چه گناهی کرده؟ در گناه آدم و حوا چه مشارکتی داشته که حالا بخواهد شریک آن باشد؟ از هر مادری، از هر پدری بپرسید که آقا این بچه شما چه شراکتی داشته؟ اصلاً می‌داند آدم کیست؟ می‌داند حوا کیست؟ اصلاً خدا عادل خواهد بود اگر این بچه را شریک آن گناه آدم و حوا بکند؟ هیچ مادری نیست بگوید بچۀ من گناهکار به دنیا آمده است. می گوید: آقا من کاتولیکم اما این را قبول ندارم. بچۀ من بی‌گناه است. چه گناهی داشته؟ چه شراکتی داشته؟ می‌گوییم: حضرت آدم و حوا یک گناهی کردند، توبه کردند، خدا بخشید. جایشان را هم در بهشت ضمانت کرد. اسلام می‌گوید هر کس مسؤول اعمال خودش است. نه اینکه دو هزار سال پیش مسیح گناهان امروز او را بخشیده است. از زمانی که بالغ شد مسؤول اعمال خودش می‌باشد. بچۀ سه، چهار ساله مسؤول اعمال خودش نیست.
کدام منطقی‌تر است؟ دیدگاه اسلام که می‌گوید هر کس مسؤول اعمال خودش هست یا دیدگاه آنها که می‌گویند هر کسی گناهکار به دنیا می‌آید. اصلاً انسان به دنیا آمده برای اینکه برود بهشت، مگر این که خودش راهش را کج کند. بعد این حدیث پیامبر گرامی اسلام (ص) را ذکر می‌کنم که ارزش تو بهشت است خودت را به کمتر از بهشت نفروش. از این جملاتی است که می‌گویند تکرار کن بنویسیم. ارزش تو بهشت است خودت را به کمتر از بهشت نفروش. این چیزهایی که برای ما رایج است، مثل طفل معصوم، طفل معصوم یعنی چه؟ طبق مکتب آنها، طفل گناهکار. با گناه اولیه به دنیا آمده. چرا گناهکار؟ اگر به این طفل بگوییم گناهکار است و شریک گناه دیگری، باید در عدالت خدا شک کنیم.

چرا شراب حرام است؟
چون هر کسی مسؤول اعمال خودش است باید همیشه هوشیار باشد . تا مسؤول اعمالش باشد. حق ندارد به هیچ وجه این هوشیاری‌اش را از بین ببرد. یکی از دلایلی که مشروب در اسلام حرام است، این است که این هوشیاری را از بین می‌برد، بنابراین حرام است. یکی از دلایل! می‌گویند: پس برای این است که مشروب در اسلام حرام است، چه زیبا! قبلاً این را که افراد نمی‌توانند مشروب بخورند را جزو نقض آزادی‌ها می‌دانستند. در ایران با افتخار و سربلندی می‌گوییم هم تولید آن، هم توزیع آن و هم مصرفش ممنوع است. در همین مکزیک روزی هشتاد نفر بابت تصادفاتی که ناشی از مصرف الکل است، کشته و زخمی می‌شوند. حالا غیر از بقیۀ تصادفات، چقدر تجاوزات صورت می‌گیرد، در حال مستی. چقدر مردها زنهای خود را کتک می زنند و به طلاق منجر می‌شود به خاطر اینکه هوشیار نبوده‌ و آنها را زده‌اند . می‌گوییم ما در ایران این چیزها را نداریم و ممنوع است. چقدر خوب! خوش به حالتان!
چیزی که در وهلۀ اول آن را به عنوان یک امر منفی می دانستند و می‌گفتند آقا چرا اینقدر به زن‌ها ظلم می‌کنید؟ چه ظلمی می‌کنیم؟ این حجابی که دارند، این چه تحقیری است که علیه زن‌ها وجود دارد؟ تعدد زوجات را هم می‌گویند.
ازدواج در اسلام و مسیحیت
می‌گوییم یکی از تفاوت‌های مسیحیت و اسلام راجع به روابط زناشویی است. در مسیحیت روابط زن و شوهر را یک بد ضروری می‌دانند، یعنی بد هست اما به خاطر بقای نسل ضرورت است؛ اینجا اسلام می‌گوید یک خوب ضروری است. آنجا چون یک بد ضروری است. برای اینکه آنها به خدا نزدیک‌تر باشند، نباید ازدواج بکنند. می‌گوییم که در اسلام کسانی که مذهبی‌ترند، زودتر ازدواج می‌کنند. پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند که ازدواج نیمی از ایمان است. نیمی از ایمان است، تشویق است. چون یک خوب ضروری است، یک نیاز بیولوژیک یک بدن است. زیبا بودن و جذاب بودن یک نعمت الهی محسوب می‌شود که جای شکر دارد، یک ارزش است، زنی که اگر زیبا بود، اگر جذاب بود ، مردی اگر زیبا و جذاب بود یک ارزش است . منتهی فرق این است که دراسلام یک ارزش زناشویی است و نه یک ارزش اجتماعی یا تجاری. لذا اسلام توصیه می‌کند به زن که خودش را برای شوهرش تا می‌تواند بیاراید و زیبا کند، به مرد هم همین توصیه شده است، منتهی آن آرایش زنانه و این آرایش مردانه. اگر این کار را کردند ثواب می‌برند. می‌گویند عجب!
تبلیغات طوری است که این سفیر رومانی می‌گفت که شما زن‌ها را خیلی استثمار می‌کنید. من اصلاً قضیه حجاب را قبول ندارم، گفت یک خبر خواندم که یک زن بعد از ۳۵ سال ازدواج می‌خواست صورتش را به شوهرش نشان بدهد، مرد موافقت نکرد. اینها فکر می‌کنند زن‌ها بیرون حجاب سر می‌کنند، درون خانه هم که می‌آیند همینگونه است. خوب یک عده هم می‌نشینند و خبرسازی می‌کنند که حجاب را غیر منطقی جلوه بدهند، وقتی می‌گوییم نه زن می‌باید درون خانه تا می‌تواند زیبا باشد ولی بیرون که می‌آید اینگونه نیست، زیبایی ارزش اجتماعی نباید باشد، نه برای زن و نه برای مرد، ارزش اجتماعی یک زن به ظاهرش نیست، ارزش اجتماعی او فکرش است، ایمانش است، عمل صالحش است، لذا زن مسلمان وقتی از خانه خارج می‌شود حجاب سر می‌کند، بدنش را می‌پوشاند برای اینکه ویژگی بدن او در روابط اجتماعی هیچ اثری نداشته باشد. در اروپا اگر یک مردی به یک زنی بگوید مثلاً در کنار شوهرش هم بگوید: عجب زن زیبا و جذابی داری هم زن تشکر می‌کند و هم مرد. گفتم اگه در ایران یک مردی به یک زنی همچنین حرفی بزند، توهین است چون او حق اجازۀ ظهار نظر در این باره را ندارد.

چرا حجاب خانم‌ها و آقایان متفاوت است؟
حالا یک بحثی تحت عنوان اینکه حالا چرا حجاب خانم‌ها و آقایان متفاوت است، این دانشمندان غربی مطالعاتی کردند، راجع به تحریک پذیری متقابل زن و مرد، به این نتیجه رسیدند که مرد از لذت بصری بیشتری برخوردار است و با نگاه کردن بیشتر تحت تأثیر قرار می‌گیرد. حجاب زن کاملتر است، لذا در قرآن به مرد می گوید نگاهت را حفظ کن و به زن می گوید خودت را بپوشان، اگر قرار بود زن هم مثل مرد لذت بصری در آن حد داشته باشد، آن وقت حکم حجاب هم برای مردها می‌توانست صادر بشود. هدف این است که جذابیت جنسی ارزش اجتماعی نباشد، حالاچرا صورتشان را می‌‌پوشانند؟ می‌گوییم حالا این در اسلام نیامده که صورتشان را بپوشانند، اما یک چیزی آمده و آن اینکه این صورت را هم حق نداند رویش کار بکنند، بروند زیبایش بکنند و وقتی می‌آیند بیرون، نمایش بدهند. اما اگر برای شوهرشان آرایش بکنند ثواب دارد، بیرون اگر بخواهند آرایش کرده بیایند گناه دارد، بیرون باید بدون آرایش بیایند، حالا مثلاً زن می‌خواهد ده دقیقه برود سر چهار راه خرید کند و برگردد.،به جای اینکه پاک کند، بهتر است که رویش را ببندد. می‌گویند پس برای راحتی زن است. می‌گوییم بله برای راحتی زن است، می‌گویند یک چیز منطقی است، بعد مثال می‌زنم، می‌گویم حالا مکزیک که دزدی زیاد است، ناامنی هم زیاد است، می‌گویم من اگر ۵ هزار دلار پول داشته باشم بخواهم بروم بانک بگذارم، نظر شما چیست؟ دست بگیرم ببرم؟ یا آن را پنهان کنم؟ می‌گویند خوب باید پولت را پنهان کنی، اگر آن را دست بگیری می‌دزدند، می‌گویم ما زیبایی را یک ثروتی می‌دانیم که نباید به نمایش گذاشت. اخیراً کلیسای مکزیک اطلاعیه‌ای داده و از خانم‌ها دعوت کرده که پوشیده‌تر در مکان‌های عمومی ظاهر بشوند تا امنیتشان بیشتر برقرار باشد. روزی نیست که به چندین نفر تجاوز نشود، یک خانمی اوایل انقلاب که حجاب اجباری شده بود، آمده بود، ایتالیا. پرسیده بودند که تو برای چه آمدی ایتالیا؟ گفته بود که چون در ایران حجاب اجباری شد، نمی‌خواستم زیر بار حجاب بروم از ایران آمدم بیرون. بعد از مدتی آنجا محجبه شده بود، گفتند که تو از حجاب در رفته بودی، اینجا که مجبور نیستی چرا روسری سر کردی،گفت من که در ایران بودم آخر خط را نمی‌دانستم چیست، اینجا که آمدم، آخر خط را دیدم، چیزی که من می‌خواستم این نیست، آخر خط خیلی چیز بدی است. در ایتالیا آمار گرفته بودند از هر سه زن به یکی از آنها تجاوز شده بود و این غیر از آن چیزی است که فرد با میل خودش رفته و روابط نامشروع برقرار کرده، از هر سه زن یکی؛ خیلی آمار بالایی است، در انگلستان یک آماری گرفته بودند می‌گفتند هر مردی که سه بچه دارد، یکی از این بچه‌ها مال خودش نیست و خودش هم نمی‌داند که بچۀ خودش نیست. تو ایتالیا آمار گرفته بودند هر دختری اولین رابطه‌اش را با یکی از محارمش داشته است. خیلی است از هر چهار تا یکی. وزیر کشور ایتالیا پارسال یک سخنرانی کرده بود و گفته بود زن در ایتالیا یا خوشگل است یا هیچ چیزی نیست. اینها واقعیت جوامع غرب است. یا زیباست یا هیچ چیز نیست. یک بیماری است به نام بیماری ۴۰ ساله‌ها در غرب می‌گویند زن وقتی به سن ۴۰ سالگی می‌رسد، دچار بحران روحی می‌شود، چرا؟ چون زیبایی که یک ارزش اجتماعی است، در ۴۰ سالگی می‌افتد در سراشیبی، همراه با رفتن زیبایی، ارزش اجتماعی‌اش هم دچار خدشه می‌شود. می‌گوییم در جامعه ما زن هر چی سنّش بالاتر می‌رود احترامش بیشتر می‌شود. حسرت این پاکی زنان ما را می‌خورند. لذت زندگی در جوامع اسلامی خیلی نسبت به آنجا بیشتر است. زندگی زناشویی نیز همچنین. کسی که می‌رود بیرون، در خیابان هرروز هزاران دختر و زن زیبا و برهنه را می‌بینند، وقتی می‌آید، خانه بالاخره اگر زنش پا به سن گذاشته باشد که قابل مقایسه با آنها نیست، لذا خانواده‌ها همه سست‌ هستند، در جامعۀ اسلامی اگر مرد کسی را می‌بیند، فقط زن خودش است. لذا این جامعه خیلی مستحکم‌تر است.

تعدد زوجات؛ حق انتخاب برای زن
می رسیم به بخش تعدد زوجات، می‌گوییم در اسلام جذابیت و زیبایی همراه با روابط زناشویی یک خوب ضروری است، ما داشتن این روابط را برای زن و مرد قبول داریم، ما قبول داریم زن اگر خواست مادر بشود، حق اوست. حالا در مکزیک جمعیت چه طوری است؟ به دلیل مهاجرت‌هایی که به کشورهای دیگر به خصوص به آمریکا می‌شود و آنها که می‌روند آمریکا عمدتاً مرد هستند و مردها معمولاً در همانجا هم ازدواج می‌کنند، تعداد زن‌ها هفت میلیون از مردها بیشتر است.
در بعضی از مناطق شهرهای مرزی نسبت زن‌ها به مردها، هفت به یک است. می‌گوییم خوب، طبق مذهب شما کاتولیک‌ها که نه طلاق وجود دارد و نه تعدد زوجات، این هفت میلیون نفر هرگز نباید مادر شوند. طبق قانون مدنی آنها تعدد زوجات وجود ندارد، اما طلاق و ازدواج مجدد هست، که یکی زنش را طلاق بدهد و با دیگری ازدواج کند، بنابراین این هفت میلیون زن موقعی می‌‌توانند مادر بشوند طبق قانون که هفت میلیون مرد، زن‌های خود را طلاق بدهند و بیایند با این هفت میلیون زن ازدواج بکنند که آن وقت آن هفت میلیون زنی که از شوهرشایشان جدا شده‌اند چه می‌شوند؟ آماری که توسط مکزیکی ها به من گفته شده این است که ۷۵ درصد مادران مکزیکی، مادران مجرد هستند که یا شوهرشان آنها را طلاق داده و یا آنها را ول کرده و رفته و یا اصلاً شوهر نداشته‌اند. مشکل را که لمس ‌کردند، می‌گویم خوب اسلام گفته تعدد زوجات موقعی که تعادل اجتماعی به هم بخورد- مثل مکزیک – یک مرد می‌تواند بیش از یک زن داشته باشند، اما زن که مجبور نیست بگوید بله، انتخاب با خودش است می‌تواند بگوید بله، طبیعتاً زن یک مرد مجرد را ترجیح می‌دهد، اما اگر مثل مکزیک مرد مجرد نبود چه؟ او هم می‌تواند به مرد متأهل بگوید بله بدون اینکه مجبور باشد. زمانی می‌گوید بله که احساس کند این ازدواج به نفعش است و از وضع موجودش بهتر خواهد بود. پس یک حق انتخاب برای زن‌ها است، چون یکی از تبلیغات سنگینی که می‌شود در رابطه با حجاب زن‌هاست و یک تبلیغات سنگینی که می شود در رابطه با تعدد زوجات است که آنها نمی‌توانند بپذیرند. ضمناً در انجیل آمده که حضرت ابراهیم دو تا زن داشت و فرزند زن دومش یعنی هاجر پیغمبر شد. اگر حرام بود، پس چرا حضرت ابراهیم این کار را کرد؟ پس تعدد زوجات یک امکان هست برای مرد که زن بیشتری داشته باشد و امکان هست که برای زن که اگر به نفع خودش دید با مرد زن‌دار هم ازدواج کند.
گاهی هم این مثال را می‌زنیم، می‌گوییم هیچ کس ماشین دسته دوم را به ماشین نو و دسته اول ترجیح نمی‌دهد، اما داشتن ماشین دسته دوم بهتر از نداشتن آن است. حالا شاید قانع کردن خانمها ایرانی راجع به این موضوع سخت باشد، اما آن جا زود متقاعد می‌شوند.
خانم‌هایی که فعال اجتماعی در سازمان‌های زنان بودند، اعلام کردند تعدد زوجات اگر در مکزیک اجرا بشود، به نفع زن‌هاست. چرا؟ چون تعدد زوجات علناً وجود دارد، چرا؟ چون کمتر مردی پیدا می‌شود که با زن دیگری رابطه نداشته باشد و حتی از او بچه نداشته باشد. منتهی آنجا به آن می گویند «کازاچیکا» یعنی خانۀ کوچک زن دوم وسوم، می‌گویم در اسلام خانۀ کوچک نیست، باید عدالت را بین خانم‌ها رعایت بکند.

این آزادی نیست، اسارت است
در بحث زن هم این را اضافه کنم، گفتم ما این را توهین به زن می‌دانیم که وقتی وقتی می‌خواهند موبایل بفروشند، ماشین بفروشند، یا کالایی را تبلیغ کنند، یک زنی را برهنه کنند و یک موبایل بدهند دستش و عکس آن را چاپ کنند. این افتخاری برای زن نیست، این آزادی نیست، اسارت است. اینجا هم همه با ما موافقت می‌کنند. اینها می‌گویند ما فلسفه‌اش را نمی‌دانستیم چه زیبا. چون آنجا آمده‌اند یک قوانینی گذاشته‌اند، حالا آنها چیزی که می‌گویند راجع به تعدد زوجات است که فرق آن با جامعه غربی این است که این جا منافقانه است، در اسلام صادقانه است. اینجا عملاً هست به رسمیت شناخته نمی‌شود و هیچ حمایتی از زن و بچۀ زن دوم نمی‌شود، اما در قانون اسلام در تعدد زوجات، هم حمایت از زن دوم لحاظ شده است و هم بچۀ زن دوم به رسمیت شناخته می‌شود. چقدر بچه آنجا هست که پدر بالای سرش نیست، یا اصلاً نمی‌داند پدرش کیست. قوانینی که در حمایت از زنان گذاشته‌اند یکی این هست که اگر طلاق صورت گرفت نصف دارایی مرد به زن برسد. در این قانون خیلی کلاه برداری می‌شود. زن می‌رود خودش را به مرد نزدیک می‌کند به قصد ثروت، بعد طلاق می‌گیرد. مردها از ترس این قضیه ترجیح می‌دهند ازدواج نکنند.

صیغه در اسلام
یک چیزی رایج شده که به آن می گویند «اونینیو لیبرا»، “اتحاد آزاد” که زن و مرد با هم هستند بدون اینکه ازدواج بکنند، با هم هستند، بچه هم دارند، هر موقع هم دلشان خواست، هر کدام که دلش خواست از دیگری جدا می‌شود. ما اینجا صیغه در اسلام را مطرح می‌کنیم، “ازدواج موقت” چون ما یک همچین چیزی داریم. چرا؟ چون اسلام گفته ازدواج خوب ضروری است، ممکن است دو نفر نتوانند با هم ازدواج دائم کنند و این امکان برایشان نباشد، آنها می‌توانند با هم ازدواج موقت بکنند، متنهی همه چیز باید از قبل تعریف شده باشد، زمانش مشخص شود ضمن اینکه این زمان قابل تمدید است و حتی قابل تبدیل به ازدواج دائم هم می‌باشد. اگر بچه‌ای هم به دنیا آمد، بچه است، رسمی است و دارای همان حقوقی است که فرزند در ازدواج دائم دارد. چیزی که آنجا همچنین چیزی برایشان نیست. می‌گویند چه خوب! چه انقلابی! عجب مذهب انقلابی‌ای!
می‌گوییم در صدر اسلام زمان پیامبر گرامی اسلام (ص) این ازدواج موقت بوده، بعد در زمان جناب عمرآن را منع کرده‌اند. آنها که در آن جامعه مکزیک هستند، می‌گویند چه کار بدی کرده، چرا این کار را کرد؟ می‌گوییم ما هم همین اعتراض را داریم.
ازدواج موقت، آنجا یکی از دلایلی می‌شود که به اهل سنت مکزیکی بگویند شیعه منطقی‌تر است. به هر حال این بحث زن.

آداب و رسوم کلیسا
در آنجا همچنین بحث غسل تعمید را مطرح می‌کنم، می‌گویم شما می‌گویید که اگر کسی غسل تعمید نکرده باشد وارد بهشت نمی‌شود، حال اگر کودکی را که تازه متولد شده می‌خواهید به کلیسا ببرید تا غسل تعمید داده شود، در راه تصادف کند و بمیرد و غسل تعمید نکرده باشد، وارد بهشت نخواهد شد؟ می‌گویند نه. می‌گویم غسل تعمید مال قبل از مسیح است یا بعد از مسیح؟ می‌گویند قبل از مسیح نبوده است و بعد از مسیح شروع شده است. می‌گویم پس قبل از مسیح تمام کسانی که غسل تعمید نکرده‌اند، وارد بهشت نمی شوند. پس یا پیامبران پیشین دروغ گو بوده‌اند و خودشان وارد بهشت نشده‌اند، یا کلیسا دروغ گفته.
کلیسا برزخ می فروشد. می‌گویند کجای برزخ می‌خواهی بروید؟ پول بیشتری بدهید تا جای مناسبتی بروید. خلاصه کلیسا برزخ فروشی می‌کند.
حالا جناب پاپ فداکار اعلام کردند برزخ نیست و وجود خارجی ندارد، ۷ ــ ۸ ماهی می‌شود که برزخ وجود ندارد. به نظر من این کار او فداکاری است، چون بابت برزخ پول می گرفتند و حالا که برزخ نیست پول نمی‌گیرند . کلیسایی که یک بار پول می‌گیرد و یک بار دیگر می‌گوید برزخ وجود ندارد، چه اعتباری دارد؟

بحث عدالت
بحث دیگر بحث عدالت است. می گویم خوب از قول مسیح (ع) نقل می‌شود که اگر به تو سیلی زدند طرف دیگر صورتت را هم بیاور تا سیلی بزنند، لااقل آن تفسیری که از کلیسا مطرح می‌شود، مطلوب استعمار است؛ اگر بخشی از کشورت را اشغال کردند، بخش دیگر را پیش کش کن. اگر اموالت را غارت کردند، بقیۀ آن را نیز ببخش. اما اسلام چه می‌گوید؟ امام علی (ع) فرمودند: کسی که ظلم را بپذیرد، شریک ظالم است. در آنجا این مطلب را یادداشت می کنند. کدام یک را می پسندید؟ کدام یک را به فرزند خود یاد می‌دهید؟ اگر به شما سیلی زدند آن طرف را نیز تقدیم کن. اسلام خواستار عدالت است، حق نداریم ظلم را بپذیریم، بلکه بنا بر سخن پیامبر اکرم (ص) که می فرمایند: یکی از علائم ایمان، حمایت مظلوم در مقابل ظالم خون‌ریز است. ما نه تنها ظلم را نمی‌پذیریم، که یکی از مصداق‌های آن قطعنامه شورای امنیت است، بلکه در برابر ظلم به فلسطین، لبنان، عراق و افغانستان نیز کوتاه نمی‌آییم. دفاع می‌کنیم هر چند در برابر ما ظالم قدار و خونریزی مثل آمریکا و اسرائیل باشد. سیاست خارجی ما مبنای دینی دارد. امام علی (ع) می فرمایند: اگر همۀ ثروت جهان را به من بدهند حاضر نیستم دانه‌ای از دهان مورچه‌ای بگیرم.
حال آنکه کلیسا همواره در کنار استکبار و استعمار و ظالمین بوده. کلیسا از هیتلر – از یک ظالم – حمایت کرد، از موسیلونی حمایت کرد، در جنگ‌هایی که علیه آمریکای لاتین و آفریقا صورت گرفت علیه آنها فعالیت کرد، همین امروز هم سیاست‌های واتیکان از سیاست‌های کاخ سفید منشعب است. در غرب جدایی دین از سیاست در جایی که کلیسا حاکم بوده، عامل پیشرفت بوده، مسئله جدایی دین از سیاست در کشورهای اسلامی نقشه استعمار بوده، برای جلوگیری از پیشرفت کشورهای اسلامی و در واقع ظلم به آنهاست.

ارزش علم
کلیسا گالیله را محکوم کرد، برای آنکه گفت زمین کروی است، اسلام می‌گوید تحصیل علم اگر در راه حق باشد، عبادت است. پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند: جوهر قلم عالم از خون شهید بالاتر است. به آنها می‌گویم شما یک جمله در وصف قلم بیاورید که از این بالاتر باشد و یک جمله بالاتر از این در مورد عقل از آن چه امام علی و بزرگان ما گفته‌اند ذکر کنید.

ترازوی احترام
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که فقیری را به خاطر فقرش تحقیر کند و یا ثروتمندی را به خاطر ثروتش تمجید کند، … به آنها می‌گویم شما تکمیل کنید یکی می‌گوید کار بدی است، یکی می‌گوید گناه است، یکی می‌گوید خشم خدا را در بردارد، می‌گویم اینها درست و لی حدیث این طور تمام نشده است. پیامبر(ص) می‌فرماید: این فرد در جنگ با خداست. هر کدام از این روایات که می‌گوییم مثل این است که برق آنها را می‌گیرد.

محیط زیست در اسلام
راجع به محیط زیست پیامبر (ص) فرموده‌اند: که شکستن درخت مثل شکستن بال فرشتگان است و می گویم این همه سازمان‌های محیط زیست وجود دارد، یک جمله در حفظ محیط زیست از این بالاتر بیان کنند. سفیر بولیوی می‌گفت من چندین جا سخنرانی کردم و همین جمله را گفتم، منتها بدون اینکه بگویم از زبان چه کسی است. من از نقاشان آن جا خواستم این جمله را نقاشی کنند. این پیشنهاد را برای ایران نیز دارم، برای سازمان تبلیغات و دیگران، مسابقۀ نقاشی برای این جمله یا جملات دیگر بگذارند.

عبادت در اسلام
این بحث عبادت را که مطرح می‌کردیم که عبادت در اسلام مستقیم است و همه به سمت مکه نماز می‌خوانیم. در مکه یک بنای مکعب شکل است که به آن کعبه می‌گوییم. می‌دانید چه کسی آن را ساخته؟ حضرت ابراهیم. تعجب می‌کنند و با شگفتی درخواست می‌پرسند: موضوع چیست؟
شروع می کنیم قصه ابراهیم را بیان می کنم، که حضرت ابراهیم به امر خداوند همسر و کودکش را که چند ماهی از تولدش سپری نشده، در کعبه که آن موقع بیابانی بوده، می‌گذارد و می‌رود. بچه تشنه می‌شود. هاجر، مادر اسماعیل و همسر ابراهیم، هفت بار بین صفا و مروه می‌رود و بر می‌گردد، می‌بیند که از زیر پای بچه، آب زمزم فوران می‌کند. بخشی از مراسم حج ما هفت بار بین صفا و مروه رفتن، مثل هاجر است. این چاه زمزم هنوز وجود دارد. قبر هاجر در دو متری کعبه فعلی است و موقعی که طواف می‌کنیم، نباید از روی آن قبر عبور کنیم.
موقعی که حضرت ابراهیم می‌خواست اسماعیل را ضبح کند شیطان ظاهر شد و ایشان سنگ برداشت و به سمت شیطان پرتاب کرد، لذا در مراسم حج ما بنائی وجود دارد که سنبل شیطان است و همه باید به سمت این بناها مانند حضرت ابراهیم شلیک کنند. سعی کرد بچه‌اش را قربانی کند نشد، نتوانست. خدا پذیرفت چون او بر ذبح اسماعیل اقدام کرد، لذا در مراسم حج ما قربانی کردن گوسفند وجود دارد. بسیار شیفته و غافلگیر می‌شوند و ما متأسفانه یک فیلم مناسب که بتواند ارتباط حج را با تاریخ اعمال حضرت ابراهیم نشان بدهد که همه ادیان الهی حضرت ابراهیم را قبول دارند نداریم.

مسأله طلاق
گاهی مسأله طلاق را مطرح می‌کنند، چون در کاتولیک طلاق وجود ندارد، آنها ازدواج را بد ضروری می‌دانند برای بقای نسل. در حالی که ما ازدواج را خوب ضروری می‌دانیم، بر عکس طلاق که ما آن را بد مجاز می‌دانیم که عرش الهی می‌لرزاند، ولی بعضی اوقات ضروری است، می‌توانند جدا شوند ولی زن باید عده نگه دارد تا مشخص شود که بچه ندارد. اگر یائسه بود عده نیز نیاز ندارد، این برای آن است که پدر مادر و جامعه بدانند این بچه برای کیست؟ می‌پرسند زن و مرد می‌توانند طلاق بگیرند؟ می‌گویم بله، منتها باید هر دو راضی باشند، اما زن باید در حالتی باشد که بتواند نماز بخواند، چرا؟ چون وقتی نمی‌تواندنماز بخواند، عصبی است و در حالتی که عصبی هست، نمی‌تواند تقاضای طلاق بکند. این هم به نفع زن است، آمار و اطلاعات نشان می‌دهد زنانی که در این زمان تقاضای طلاق می‌کنند بعدها پشیمان می‌شوند . زنان می‌دانند که در این زمان آنها عصبانی‌ترند، این یک قانون به نفع زنان است، چیزهای دیگری نیز هست ولی فرصت ما کم است.

تو را به خدا بگو تو پسر خدایی؟
یک انجیل به من دادند که در سورۀ متی آیه ۶۳ و ۶۴ آنجا می گویند بین بزرگان مسیح و مسیح سؤال و جواب می‌شود. از مسیح می‌پرسند تو را به خدا بگو تو پسر خدایی؟ ترجمه اسپانیایی این جواب را می‌گوید این را تو می گویی من می‌گویم که فرزند انسانم جایگاه من در ابرهاست من در کنار خدایم نزدیک به خدا هستم. آنجا به آنها می‌گویم چرا به مسیح می‌گویید فرزند خدا در حالی که خود می‌گوید فرزند انسانم. انجیل فارسی را پیدا کردم دیدم آن را تحریف کرده‌اند. اینجا می‌گوید بله هستم. در متن اسپانیایی آن «بله هستم» نبود، می‌گوید «این را تو می‌گویی من فرزند انسانم». چون می‌دانند اگر در فرهنگ اسلامی، ما می‌گوییم مسیح انسان و فرزند انسان است، خوب خود مسیح هم همین را می‌گوید. لذا در ترجمه فارسی به نظر من تحریف صورت گرفته است و پیشنهاد می‌کنم که انجیل متون اولیه آن را خودمان یک جایی ترجمه کنیم و این تضادها در آن فراوان است و این ترجمه نشان دهنده آن است که توانستند این تضاد رو شود. من سایتی دارم،ghadiri.ir گاهی مطالبی می‌گذارم من در ایران ندیدم جایی استفاده شود.
متن انگلیسی این مطلب را آنجا گذاشته‌ام. گفته بودند زنانی که به ظاهرشان خیلی می‌رسند و نگران وضعیت ظاهری خودشان هستند، مقداری از توانایی ذهنی‌شان را از دست می‌دهند. این سازمان‌ها به سراغ این دانشمند بروند ببینند تحقیقات او چه بوده است؟ کسی که خیلی نگران وضعیت ظاهری خود است توانایی ذهنی خود را از دست می‌دهد.

چند تا پیشنهاد
چند تا پیشنهاد دارم و آن این است که ما با افرادی مواجهیم که مسلمان شده‌اند و چندین برابر آنها تا قبول وحدانیت خداوند و پیامبری محمد مصطفی (ص) آمده‌اند ولی هنوز حاضر نیستند شهادتین را بگویند، پیشنهاد من این است که ما به یک سایت نیاز داریم به زبان‌های مختلف از جمله اسپانیایی، برای آنان که به اسلام نزدیک شده‌اند، ولی مسلمانان نشده‌اند، دوم سایتی نیاز داریم برای آنان که تازه وارد اسلام شده‌اند، حالا ۲ ماه تا ۲ ساعت اطلاعات زیادی ندارند، نماز می‌خواهند بخوانند، با غسل و وضو و غیره آشنا نیستند، سایت‌ها ی موجود برای طلاب و فضلا است و این افراد نمی‌توانند استفاده کنند. مثلاً تفسیر المیزان را فردی که تازه مسلمان شده نمی‌تواند بفهمد، باید برای این افراد سایت اختصاصی داشته باشیم و به مرور تحویل سایت‌های دیگر بدهند تا برسند به سایت‌های عمومی.
ما CD نیاز داریم برای افرادی که می‌خواهند نماز بخوانند، برای اینکه چگونه شروع کنند. این فرد که می‌خواهد شروع کند، قنوت و سجود و رکوع او فقط سبحان الله باشد که بتواند بگوید، از CD هم بشنود و بعد تکرار کند. ما در ایران باید افرادی را شناسایی کنیم که با اسلام آشنایند، زبان بلدند و فرهنگ مخاطب را می‌شناسند. این افراد تازه مسلمان را به آنان وصل کنیم، تا سؤالات خود را از این فرد بپرسد، سایت راه انداختن خوب است، اما کافی نیست، من پیشنهاد می‌کنم یک سایت بزرگ پست الکترونیک هم ایجاد شود که تولیدات خود را به افراد مختلف زن و مرد ، دانشجو و استاد دانشگاه و غیره عرضه کنیم. کار خوبی صورت گرفته که در اس ام اس ها می فرستند که امام علی (ع) چنین فرموده‌اند، ما این را می‌توانیم از ایران توسط ایمیل فراتر ببریم و می‌تواند به فیلم هم تبدیل شود. آن وقت صد نفر می‌توانند به یک میلیون نفر تبدیل شوند. مقام معظم رهبری صحبت از بعثت ملت کردند یعنی هر کدام از ما باید احساس رسالت بکنیم برای تبلیغ اسلام.
بازدید از مراکز ترجمه قرآن داشتم. گفتم دوستان برای چاپ و انتشار کتاب هزینه نیاز دارند خوب چه اشکالی دارد یک فرم هایی پر شود که به مردم بگوییم چه کسی میل دارد در ترویج قرآن، هزینۀ چاپ و ارسال قرآن به زبان‌های دیگر را تقبل کند. در این فرمها مشخص شود چه ترجمه‌ای و برای چه مخاطبی، اگر مثلاً هزینه ارسال ۱۵ هزار تومان باشد یک نفر این هزینه را قبول کند. با بسیج مساجد هماهنگ شود، آنها این فرمها را به مساجد ببرند. حداقل این که برخی افراد نهج البلاغه و کتابهای کوچک‌تر را قبول کنند، یکی می خواهد ۵ هزار تومان، یکی ۱۰ هزار تومان، یکی ممکن است صد هزار تا از آنها را قبول کند. چرا خود ار به امکانات دولتی محدود کنیم. ما این امکان را به مردم بدهیم که آنها احساس کنند، می‌توانند در ترویج قرآن سهیم شوند. الان نمی‌توانند مشارکت کنند. از این امکانات استفاده کنیم. راه برای تروج اسلام هست. هم سال نوآوری و شکوفایی است و این نام یک سری نوآوری است و هم رهبر سخن از بعثت ملت فرمودند که من هم معتقدم که دراین شرایط که افراد با ۲-۳ ساعت صحبت مسلمان می شوند می توان بیشتر تبلیغ کرد.
فردی متشخص آمده بود و می‌گفت می‌خواهم مسلمان شوم. گفتم عجله نکنید! کمی فکر کنید! اما او می‌گفت می‌خواهم مسلمان بشوم. همسرش به او گفت اگر مسلمان شوی نمی‌توانی شراب بخوری. گفت آن هم آرام آرام ترک می‌کنم. ولی می‌خواهم مسلمان بشوم.
قانون اسلام چیست ؟ خداوند اگر قانونی وضع کرده است، اگر گفته گوشت خوک نخورید به نفع ما می گوید. ثابت شده که گوشت خوک نزدیک‌ترین بافت گوشتی به گوشت انسان است. برای همین هنگامی که می‌خواستند دریجه قلب را عمل کنند از دریچه قلب گوشت خوک استفاده می‌کردند، چون آن را پس نمی‌زند. خانمی هم که جراح پلاستیک بود در همان جلسه ‌گفت ما هرگاه پوست بدن کم می‌آوریم از پوست خوک استفاده می‌کنیم. راحت جذب می شود. به آنها می‌گویم اگر دوست دارید بدانید گوشت انسان چه مزه‌ای دارد، گوشت خوک بخورید. حال آنها به هم می‌خورد هنگامی که می‌فهمند که گوشت خوک مانند گوشت انسان است. اگر خداوند می‌گوید مشروب نخورید، به خاطر شماست، اگرشما گوشت خوک بخورید، شراب بخورید، گناه کنید، نماز نخوانید، به خدا لطمه نمی‌خورد.
خدا قادر متعال است وخیر ما را می‌خواهد. بنا براین خدا می‌خواهد به احکام اسلام عمل کنیم. اما اگر احکام اسلام را اجرا نکردید از دین خارج نمی‌شوید. بهتر است انسان مسلمانی باشید که به احکام اسلام عمل می‌کند تا مسلمانی که به احکام عمل نمی‌کند. اما اگر مسلمانی باشد که به احکام اسلام عمل نمی‌کند بهتر از این است که مسلمان نباشد. می‌شود مسلمان گناهگار. مسلمان گناهکار بهتر از غیر مسلمان گناهگار است. اما اگر قرار است وارد اسلام شوید و بعد خارج شوید بهتر است هرگز وارد نشود. اما هنگامی که وارد شدید انسان بیشتر می‌تواند توضیح بدهد و آنها را جذب کند. به هر حال پیام من این است که در همه جای جهان زمینه برای قبول اسلام وجود دارد به شرط این که بتوانیم اسلام را آن طور که هست عرضه کنیم. این امید وجود دارد و ان شاء الله ما شاهد پیشرفت اسلام درهمه جهان باشیم.

قم ـ رضا لک‌زایی ـ سرویس صفحات سبز خبرگاری ابنا:(اسفند ۱۳۸۹)
منبع: سایت دکتر قدیری ابیانه

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار