تاریخ انتشار :

اکثر شیعیان هند، سید

چگـونـه می توان این میراث غنی شیعی در هند را شناخت و معرفی کرد؟

امروزه عقب مانده ترین افراد در جامعه هند از نظر فرهنگی، اقتصادی، دینی، اجتماعی و سیاسی شیعیان محسوب می شوند و یعنی اینکه کار و خدمتی اساسی برای آنها، چه از درون و چه از سوی جامعه بزرگ شیعی در نقاط دیگر، صورت نگرفته است. برای خروج از این وضعیت تأسف بار هم باید روی پیشینه و معرفی جایگاه شیعه در هند و هم روی وضعیت فعلی آنان، مطالعات گسترده و روشمند صورت گرفته و راه کارهای عملی و اساسی برای ارتقای وضعیت آنان ارائه و اقدام شود.

 

28857_370

 به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )، آن چیزی که امروزه مانده، سهمی از تراث علمی و میراث فرهنگی شیعه در نقاط مختلف هند است، باید مورد مطالعه و شناساسی قرار گیرد. در دوران معاصر با توجه به اینکه بسیاری از آثار مکتوب شیعی به جامانده از دوران گذشته، مورد بی توجهی قرار گرفته و در حال از بین رفتن بوده است، مهم ترین وظیفه، حفظ و احیای این آثار است که خوشبختانه امر سازماندهی مراکز علمی و کتابخانه ها و حفظ میراث علمی تشیع در سال های اخیـر تـوسط حضـرت آیـت اللـه خـامنـه ای بـه مـرکز میکروفیلم نور در هند واگذار گردید. در حقیقت نگرش عمیق ایشان نسبت به حفظ میراث شیعی در جهان، بـاعـث تـأسیـس مرکز میکروفیلم نور مقارن با چهار صدمین سالگرد شهادت علامه قاضی نورالله شوشتری شد. مرکز میکرو فیلم نور در طی قریب به دو دهه فعالیت در این زمینه، تاکنون توانسته حدود ۵۵ هزار نسخه را به صورت سی دی درآورد. به نظر بنده هر چه قدر بتوانیم این آثار را شناسایی، نگهداری و احیا و سپس به عنوان سند میراث غنی شیعه معرفی کنیم، بسیار مفید و اثرگذار خواهد بود.

یکی دیگر از فعالیت های این مرکز، بررسی انساب شیعیان در هندوستان است. در گذشته دور شیعیان و به طور خاص سادات زیادی از عراق و ایران و برخی مناطق دیگر به هندوستان مهاجرت کردند؛ به طوری که اکثر شیعیان هند، سید هستند. حتی بسیاری از سنی ها نیز از سـادات هستنـد. امروزه شجره های زیادی از سادات همانند تقوی، نقوی، رضوی، عابدی و زیدی و امثال آن را داریم که این سادات حدود هزار سال در هند منشأ خدمات علمی، فرهنگی و اقتصادی بوده اند. متأسفانه در دوران مـعــاصــر، نـسـل جـدیـد سـادات دچـار از هم گسیختگی فرهنگی و خانوادگی شدند؛ به عبارتی در دوران معاصر و در پی افول تمدن غنی و قابل ستایش شیعی، بسیاری از سادات تحصیل کرده علوم جدید یا بی دین شده یا در دهه های قبل کمونیست شدند و یا حداقل حساسیت و تقید نسبت به دین و مذهب را از دست دادند و لذا تعدادی از همین فرزندان سادات حتی از خانواده علمای بزرگ با هندوها ازدواج کرده و می کنند و این از هم گسیختگی نسلی را به وجود آورده و به مرور نسل سادات به فراموشی سپرده می شود.

 

در این زمینه کار اساسی و گسترده ای صورت گرفته که شاید در جای دیگر همانند آن وجود نداشته باشد، و این خود نشان خواهد داد که شیعیان در دوران گذشته به چـه میـزان در بـدنـه حکومت و عرصه های علمی و فـرهنگـی، اجتمـاعـی و اقتصـادی هنـدوستان نقش داشتـه انـد. مثلاً چقـدر از قضات و علمای سرشناس گذشته منسوب به یکی از خاندان های شیعی هستند یا در چه مناطقی محل حضور فعّال سادات بوده و از این قبیل.

باید تأکید کنم که با کمال تأسف راجع به وضعیت کلی، به ویژه وضعیت اجتماعی شیعیان در هندوستان، کاری انجام نشده است. به عبارتی دیگر نه تنها مطالعه درست و عالمانه ای نسبت به وضعیت کنونی شیعیان هند، بلکه گذشته شیعه در هند نیز به طور دقیق و اصولی مورد مطالعه و معرفی قرار نگرفته است.

پس از انقلاب اسلامی و به دلیل خلأهای پژوهشی در زمینه شیعیان هند تلاش شد تا در این عرصه کارهایی صورت گیرد که به نظر بنده به دلیل فقدان صلاحیت لازم و عدم شناخت و اطلاع کافی از پیشینه شیعه در هند، نه تنها کار درست و شایسته ای صورت نگرفت و نتیجه مطلوب حاصل نشد، بلکه مشکلات را بیشتر کرد. در این راستا امکانات و زمان زیادی صرف شد، ولی نتیجه چندانی برای شیعیان هندوستان به دست نیامد و اکنون شـاهـد وضعیـت کنـونـی مردمان مخلص و پرتلاشی هستیـم کـه پـاییـن تـریـن قشـر این جامعه محسوب می شوند.

امروزه عقب مانده ترین افراد در جامعه هند از نظر فرهنگی، اقتصادی، دینی، اجتماعی و سیاسی شیعیان محسوب می شوند و یعنی اینکه کار و خدمتی اساسی برای آنها، چه از درون و چه از سوی جامعه بزرگ شیعی در نقاط دیگر، صورت نگرفته است. برای خروج از این وضعیت تأسف بار هم باید روی پیشینه و معرفی جایگاه شیعه در هند و هم روی وضعیت فعلی آنان، مطالعات گسترده و روشمند صورت گرفته و راه کارهای عملی و اساسی برای ارتقای وضعیت آنان ارائه و اقدام شود.

بنده حدود بیست سال قبل کتابی به نام »تاریخ شیعه در هند« نوشتم که در آن هم وضعیت گذشته شیعه را در هند بررسی کرده و هم وضعیت فعلی شیعه را منعکس کردم و یک نسخه از آن را خدمت مقام معظم رهبری فرستادم. در این کتاب به موارد زیادی اشاره کردم که برای شناسایی تاریخ کامل شیعه در هند، نیازمند مطالعه و پژوهش گسترده است.

این کتاب چگونه چاپ و منتشر شد؟

چاپ نشد، بلکه تکثیر شد. چون بسیاری از مطالب آن مناسب عموم مردم نبود. البته اتفاقاً یک نفر از این کتاب به تعداد زیادی تکثیر کرده بود و یک روز که به طور اتفاقی در قم در حال عبور بودم، آن کتاب را دیده و یک نسخه خریدم. این کتاب بعدها به دست هندی ها رسیده بود و باعث سر و صدای زیادی شد؛ در صورتی که مطالب آن حقایقی بود که منعکس شده بود.

به نظر شما چه عواملی باعث شد که آن اوج شکوه ۱۵۰ سال پیش به این وضعیت تبدیل شود؟

همان طور که عرض کردم، متأسفانه بررسی دقیق و عالمانه ای در خصوص علل افول عظمت شیعیان در هندوستان تاکنون صورت نگرفته و این تلاش مراکز حوزوی و دانشگاهی را می طلبد. در هم شکستن آن عـظمـت علمـی و فـرهنگی طی نیم قرن گذشته به وضعیتی که امروز در جامعه هند شاهد آن هستیم که حتـی یـک مجتهـد و عـالـم طراز اول و یا حتی یک اندیشمند صاحب رأی و یا یک واعظ یا خطیب توانا درمیان این قوم وجود ندارد و آنچه از بزرگان تاکنون بـه خـدمـت مشغـول هستنـد مـربـوط بـه نسـل هـای گذشته اند، حتماً نیاز به تحقیق و بررسی عمیق دارد، اما گزارش ها و مطالعات سطحی که طی سال های اخیر صورت گرفته، نه تنها نتیجه بخش نبوده بلکه موجب ضرر شده است.

نمونه های زیادی از کارها و برنامه های مراکز شیعی و عمدتاً ایرانی وجود دارد که برای شیعیان هند سودمند نبوده و موجب بروز مشکلات بیشتر شده اسـت. بـه عنوان نمونه، چنانچه بخواهید به ارتقای جامعه امروزی شیعیان کمک کنید، ابتدا باید نیازهای واقعی و ضروری آنان را شناسایی و سپس برای رفع آن برنامه ریزی و تلاش کنید. وقتی در برخی نقاط شیعیان برای دفن اموات خود و خواندن نماز میت دچار مشکل هستند، رفع این مسئله شرعی و نسبتاً ساده، یک نیاز ضروری است. در این مناطق گاهی به دلیل نبودن کسی که نماز میت بخواند، جنازه دفن شده و برای بالای قبر پـرچم قرمز نصب می شود که چنانچه فردی قادر به خواندن نماز میت بود، برای آن میت نماز خوانده و سپس پرچم را بردارد. رفع این معضلات احتیاج به شناخت جـامـعـه شیعه و موقعیت آن در جامعه هند و نیاز به برنامه ریزی مطابق با وضعیت فعلی و آینده شیعه در هند دارد.

خاطره ای را برای شما نقل می کنم که یکی از ائمه جماعات می گفت که من روزی به یک منطقه شیعه نشین اطراف دهلی رفتم و در محله ای دیدم که همه هندو هـسـتند! و نام هایشان به طور مثال، سیدابوالحسن، ضیاءالحسن، شمشیر علی و از این قبیل است! از آنها پرسیدم که شما که هندو هستید، چرا این نام های شیعی را دارید؟ آنها گفتند که این نام گذاری از دهه های گذشته توسط پدران ما صورت گرفته و ما نیز به تبعیت از سنت پدرانمان این را حفظ می کنیم. به عبارتی پدران آنان در گـذشـته شیعه بوده اند، ولی به مرور نسل آنان هندو شده اند! این اتفاق در اطراف دهلی پایتخت هند رخ داده؛ جایی که همه امکانات برای دسترسی آنان وجود دارد، اما به علت اینکه مبلّغ به آنجا اعزام نشده، از مبانی دور مانده و به بتکده ای که آنجا بوده رجوع کرده و همگی هندو شدند.

پس قطعاً هنگامی که جامعه شیعی دچار امراض و مـشـکـلات مـتـعـددی شده، ابتدا باید این امراض و مشکلات را شناسایی و اولویت بندی کرد و سپس به درمـان مـهلـک ترین و فوری ترین آنها اقدام کرد که متأسفانه این امر برای جامعه شیعیان هند رخ نداده است. اگر مراکز حمایتی شیعی در دنیا در تشخیص نوعی بیماری و مشکل شیعیان هند دچار اشتباه شوند که شده اند! قطعاً نسخه و دوایی راکه تجویز می کنند نه تنها درمـان و شفا بخش نیست، بلکه آسیب جدی تری به جامعه ناتوان شیعه در هند وارد خواهد کرد.

باز هم تأکید می کنم که اولی ترین کار، شناخت شیعه در هند است؛ هم سابقه گذشته و هم وضعیت فعلی. امروزه هندوستان یک میلیارد و دویست میلیون جمعیت دارد یعنی بیش از ۱۷ برابر جمعیت کنونی ایران! این جامعه به سرعت در حال توسعه و رشد صنعتی است. در این میان، حدود ۲۵۰ میلیون نفر مسلمان هستند که در میان این اقلیت یک اقلیت مضاعف شیعه داریم که در خوش بینانه ترین حالت ۲۰ میلیون نفر می شوند. حال ببینید این اقلیت ۲۰ میلیونی با این وضعیت تأسف بار چه آینده ای خواهد داشت؟ از هم اکنون صدای خرد شدن آنان در میان چرخ های توسعه و رشد بسیار سریع این جامعه، به گوش می رسد!

آمارهای دیگری وجود دارد که جمعیت شیعیان هند را حـداقـل ۳۰ –۴۰ میلیـون نفـر اعلام می کنند. نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟

بنـده معتقـدم کـه جمعیـت شیعیـان در بهتـرین و خوش بینانه ترین حالت ۲۰ میلیون نفر است. اگر خوب دقت کنید خواهید دید که شیعه امروز در هند یک رهبر سیاسی و حتی یک رهبر دینی ندارد؛ جامعه شیعی که در نـظـام اقتصـادی جـایگاهی ندارد، شیعه ای که نظام فرهنگی ندارد، به عنوان عقب مانده ترین طبقه جامعه هند محسوب می شود! حتی سیک ها از جامعه شیعی بالاتر هستند. در چنین شرایطی با سرعتی که توسعه هند به خود گرفته، با کمال تأسف در آینده ای نه چندان دور، شاهد له شدن اقلیت شیعه در زیر دست وپای این جامعه خواهیم بود. در وضعیت فعلی اصلاً چشم انداز روشنی برای شیعیان هند متصور نیست و چیزی برای دفاع وجود ندارد و علت اصلی آن نیز اشتباهات و غفلت از شنـاخـت مسـائل و نیازهای جوامع شیعه هند توسط دست اندر کاران و متولیان امور شیعیان است.

با این تصویری که شما ارائه دادید، دیگر مجالی برای ورود به موضوع بررسی وضعیت کنونی شیعیان باقی نماند. اجازه دهید به فعالیت های مرکز میکروفیلم نور در هند بپردازیم. هدف شما از کارتان چیست؟ آیا فقط در زمینه کتاب کار می کنید یا به شناسایی و احیای دیگر آثار شیعی نیز می پردازید؟

مرکز نور در موقعیت فعلی تنها به جمع آوری و حفظ میراث علمی شیعه می پردازد. این مرکز تلاش می کند که این میراث گرانبها و بی نظیر به میکرو فیلم و سی دی تبدیل و حفظ شود. با توجه به حجم بسیار زیاد آثار شیعی در هند، اساساً شناسایی و حفظ همه آنها توسط یک مجموعه امکان پذیر نیست، لذا تنها می توان به بخش آثار مکتوب بپردازیم. فرهنگ غنی ۷۰۰ – ۸۰۰ سال هند، آمیخته با فرهنگ ایران است که تقریباً بخش عمده و اکثریت آنان نمادی از تشیع است. از معماری گرفته تا صنایع دستی تا گلیم بافی، قالی بافی، در همه عرصه ها، آثـار متـأثـر از ایـران و تشیـع اسـت.

ورود عـالمـان، هنرمندان، تجار و اهل فن از ایران به هند و در نتیجه خلق آثار فاخر و کم نظیر شیعی بسیار گسترده است. از همدان، نیشابور، اصفهان و… هنرمندان زیادی در هند حضور یافتند و به طور مثال در عرصه خط و تذهیب، هنرهای تجسمی، شاهد بهترین و عالی ترین نمونه در هند بوده ایم که متأسفانه امروزه در حال نابودی است! بهترین و زیباترین بناها و عمارت ها همانند تاج محل، همگی توسط مهندسان و معماران شیعی ایرانی ساخته شده است. حتی شهرهایی ایجاد شده که آن را ایرانیان بنا کردند که همگی شیعه بودند، همانند حیدرآباد، بیجاپور. با گستردگی جغرافیایی و تنوع فرهنگی هند، با این مشکلاتی که عرض کردم، چطور می توان این حجم از آثار شیعی را شناسایی و حفظ کرد! بنده پس از گذشت ۳۲ سال که در هند حضور دارم، باید عرض کنم که فکر مـی کـنم هنوز تمامی آثار شیعی را ندیده ام! و با این اوصاف چنانچه مرکز نور بتواند در همین یک عرصه، یعنی شناسایی و احیای آثار مکتوب شیعه در هند، کاری انجام دهد خود کار سنگین و بزرگی است.امـا در مورد دیگر فعالیت این مرکز یعنی موضوع انساب نیز همان طور که عرض کردم، برای شناسایی و جمع آوری شجره های سادات هند تلاش می کنیم که این موضوع نیز بسیار گسترده است.

شجره ها را جمع آوری می کنید؟

علاوه بر جمع آوری تدوین هم می کنیم. با نمایش آنان در مناطق شیعه نشین و مراکز علمی و فرهنگی هند چـون موزه سالار جنگ حیدرآباد و سایر مراکز، سعی داریم هم شیعیان را با پیشینه غنی و ارزشمند شان آشنا کنیم و هم دانشوران و محققان هندی را با تاریخ تشیع در هند آشنا نماییم.

آیا در وضعیت فعلی، شما از شجره کسانی که از سادات هستنـد، ولـی از شجره خود مطلع نیستند، مطلع هستید؟

بله. در حال حاضر شجره هایی که توسط ما تدوین شده، از معتبرترین شجره هاست. به طور نمونه، شجره سادات نقوی تا سال ۲۰۰۰ را تدوین کرده ایم که حدود ۳۰۰ مـتــر طــول دارد! یـعـنــی از حـضـرت زهـرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) گرفته تا سال ۲۰۰۰ (یعنی یازده سال قبل) و لذا هرکس از سادات نقوی متولد قبل از سال ۲۰۰۰ بیاید می تواند اسم و شجره خود را ملاحظه کند. از نمونه دیـگر این شجره ها متعلق به سادات رضوی، تقوی، عـابـدی، زیـدی و موسوی است که به طور مفصل و تـحـقـیـقـی آماده شده و جالب اینجاست که در تمام شجـره ها دختران نیز ذکر شده اند؛ در صورتی که در شجره ها این امر مرسوم نیست و به ذکر مردان پرداخته می شود.

آیا برای آنها نسخه های دیجیتال نیز درست می کنید؟

ایـن خود کار بزرگ دیگری است که باید مجموعه دیگری آن را انجام دهد و فعلاً اولویت ما همان تدوین شجره ها ست.

فـرمـودیـد تاکنون قریب ۵۵ هزار نسخه خطی را شناسایی و احیا کرده اید. فکر می کنید در کل چه میزان نسخه خطی اسلامی و شیعی وجود دارد؟

طبـق بـرآورد مؤسسات تحقیقاتی هند، مجموعه نسخه های خطی در هند ۱۵ میلیون نسخه است که البته شامل کل علوم شرقی به زبان سانسکریت، مالیالم، اوریا و دیگر زبان های منطقه ای مثل: پنجابی، گرمخی وغیره است. از این مجموعه چیزی حدود ۲۵۰ هزار نسخه مربوط به نسخه های اسلامی است. به هرحال چون هنوز در بسیاری از مناطق آثار خطی شناسایی نشده اند و تعداد زیادی از کتابخانه ها فهرست نویسی ندارند و بسیاری از کتاب ها نیز در کتابخانه های شخصی است، لذا هیچ آمار دقیقی، حتی تقریبی، از نسخه های خطی اسلامی در دست نیست و حدس ما بر اساس قراین است.

اگر در زمینه نسخ خطی اسلامی، هندوستان را در رده نخست حساب کنیم، کشور دوم کدام است؟

بـا تـوجـه به اینکه تاکنون بسیاری از نسخ خطی اسلامی در هندوستان شناسایی نشده، لذا چنانچه بر اساس ذخایر قطعی و شناسایی شده حساب کنیم، ترکیه در مقام نخست قرار می گیرد و سپس هندوستان و ایران.

در زمینه منابع شیعی چطور؟ آیا هندوستان اول است؟

در زمینه منابع اسلامی هندوستان را می توانیم کشور اول بدانیم، ولی در زمینه آثار شیعی خیر. مشکل اصلی آن است که خیلی از کتاب ها را نمی توانیم به عنوان اثر شیعی تفکیک کنیم. به عبارتی، بسیاری از آثار به عنوان اثر غیر شیعی محسوب می شود، ولی باطن آن شیعی است و یا محتوای شیعی دارد. مثلاً اثری از یک عالم سـنــی چــاپ شــده، امــا در آن راجــع بـه فضـایـل امیرالمؤمنین(ع) به تفصیل صحبت شده که حتی بهتر از کتب شیعی و بسیاری از مؤلفان و نویسندگانی که کتاب نوشته اند و در آن فضایل اهل بیت(ع) بیان شده و به علت فشار حکومت ها در بسیاری از مناطق شیعیان تقیه مـی کـردنـد و آثـار بـسـیـار گـرانبهایی از خود به جای گذاشته اند، نمی توان این آثار را به عنوان یک اثر شیعی محسوب کرد و موارد از این قبیل که بسیار زیاد و انصافاً نفیس و ارزشمند است.

آیا در چنین مواردی خود هندی ها این آثار (کتب) را به عنوان میراث خودشان نمی شناسند که از آن حفاظت کنند؟

جـامعه کنونی مسلمان در هند به لحاظ مشکلات مادی و معنوی اساساً اصلاً متوجه این قضیه نیست. دولـتمردان نیز چندان به این موضوع و آثار اهمیت نـمـی دهند، چون علاقه ای به محتوای این گونه آثار ندارند و جاذبه ای برای آنها ندارد. در واقع برای آنها دلیل ندارد که به حفظ آثاری از گذشته بپردازند که با امروز آنان متفاوت است. البته در این بین برخی از آثار اسلامی همانند ابنیه و اماکن (که حتی اسلامی یا شیعی بودن آن پـنـهـان و مـغفول مانده)، به دلایلی مورد توجه قرار مـی گیرد، ولی در زمینه آثار علمی اسلامی این طور نیست. لذا این آثار مکتوب نه از سوی جامعه اسلامی و نه از سوی دولت مورد توجه نیست.

در مورد آثار مختص غیرمسلمانان و اهل سنت نیز وضع به همین شکل است؟

خیر. وضعیت آنها خیلی بهتر است و می توان گفت اصلاً قابل مقایسه نیست. وقتی به طور مثال، در یک مدرسه دینی شان ۷ الی ۸ هزار طلبه درس می خوانند؛ مثلاً در ندوه» العلما یا در دارالعلوم دیوبند ۱۵ هزار طلبه درس می خواند و کار و تلاش می کنند، طبیعی است در احیای آثار خودشان نیز قوی و جدی تر عمل می کنند. البته طی دهه های گذشته و تغییر حکومت از اسلامی به غیر اسلامی و افول جایگاه مسلمانان و سپس جدایی هند و پاکستان، وضعیت اهل سنت نیز ضعیف شده؛ ولی نه به اندازه شیعیان. آنها تا حدی توانستند برای خود در جامعه هند جایگاهی دست و پا کنند.

آیا شناخته شده هستند و جدی گرفته می شوند؟

بلـه. سـعـی می کنند تا درمیان جامعه هند جایگاه مناسبی داشته باشد و در مراکز علمی آنها فعالیت علمی خوب و سازماندهی شده صورت می گیرد. طبیعی است که جایگاه اقتصادی و اجتماعی بهتری نسبت به شیعیان دارند.مشکلات جامعه بزرگ شیعی در دنیا بسیار زیاد است و رفع آن نیز، برنامه ریزی و زمان بندی و امکانات زیادی را می طلبد،

ولی به هرحال اگر مراکز علمی شیعی و آنانی که برای شناسایی و حل مشکلات شیعیان دغدغه دارند، چنانچه بخواهند در زمینه وضعیت شیعیان هند مطالعه کرده و مشکلات آنان را به خوبی شناسایی و برنامه ریزی کنند، جنابعالی چه پیشنهادی به آنان دارید؟

برای مطالعه و دریافت درستی از وضعیت شیعیان هند، ابتدا باید هندشناسی انجام شود. باید تاریخ و سابقه این منطقه به دقت مورد مطالعه واقع شود و این یک ضرورت است. مطالعه جامعه امروز شیعیان هند بدون شناختن تاریخ و سابقه آن و کل جامعه هند امکان پذیر نیست. در این مطالعه، باید مسایل مختلف از قبیل: فرهنگ، سیاست، اقتصاد و دین، به دقت مورد مطالعه قرار گیرد و سپس در زمینه علل عروج و افول تمدن شیعی در شبه قاره کار اساسی صورت گیرد. چنانچه این موارد به خوبی مورد پژوهش قرار گیرد، قطعاً ارزیابی درستـی از وضعیت فعلی و چشم انداز آینده وضعیت شیعیان هندوستان خواهیم داشت و می توان برای آن برنامه ریزی کرد.

بسیـاری از مـراکـز علمـی مـی تـواننـد موضوعات پایان نامه ها و پژوهش های خود را در زمینه های مختلف از قبیل: تاریخ، فرهنگ، اقتصاد و جامعه شیعی هند قرار دهند. حتی بسیاری از دانشجویان علاقمند غیر هندی مثلاً ایرانی، می توانند به راحتی از دانشگاه های هندی بـرای ایـن مـطـالعـات پـذیـرش یـا بـورسیـه شوند و دانشگاه های هند از این پژوهش ها، به ویژه مطالعات میدانی حمایت می کنند.

در واقع باید مطالعات شیعه شناسی بر روی جامعه شیعی هند صورت گیرد. با توجه به اینکه حتی در خود هندوستان چنین مطالعاتی نداریم، و این عرصه کاملاً خالی و بکر است، چنانچه مراکز علمی همت کنند و ایـن گـونـه مطالعات را در دستور کار خود قرار دهند، می توان امید داشت در آینده تغییری در وضعیت شیعیان هند داشته باشیم و در غیر این صورت خیر.

فرمایش شما همان دغدغه مؤسسه شیعه شناسی است که ضرورت مطالعات میدانی و علمی جوامع و گروه های شیعی را همواره تأکید می کند.

بلـه. قـطعاً باید مطالعات روشمند و عالمانه و کار میدانی صورت گیرد. به تازگی اینگونه مطالعات در حال شکل گیری است و چند نفر از دانشجویان به مطالعه وضعیت شیعیان هند (البته عمدتاً مطالعات تاریخی) علاقمند شده و پایان نامه خود را در این زمینه انتخاب کرده اند. باید این روند شتاب جدی تری به خود بگیرد و سالانه ده ها رساله دکتری در زمینه شیعیان هند نوشته شود.

آیا همین مطالعاتی که فرمودید آغاز شده، در جایی متمرکز می شود؟

خیر. هر کسی برای خودش می برد. باید زمینه هایی ایجاد شود که همه مطالعات در خصوص مسایل شیعه در هند متمرکز شوند و این مطالعات در حقیقت پشتوانه ای عظیم برای مراکزی خوهد بود که قصد خدمت به تشیع در هند را دارند.

در ایـن وضعیـت بـه نـظر می رسد باید حتماً این پژوهش ها در مرکز و منبعی جمع آوری شود و به مرور نتایج آن همانند بخش های مختلف یک پازل در کنار هم قرار گیرد و تصویر درستی از گذشته و حال شیعیان هند شکل گیرد. در آن صورت، می توان برنامه ریزی درستی بـرای آینـده نیز داشت.

اگر مراکز علمی بخواهند پایان نامه ها و تحقیقات دانشجویان خود را به این سمت سوق دهند، اولویت مطالعه در چه عرصه هایی است؟

به نظر بنده تمامی موضوعات، اعم از: اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و تاریخی. تمامی این موضوعات به هم پیوسته اند یعنی اقتصاد شیعیان چیزی جدا از فرهنگ آنان نیست. همینطور سیاست و جایگاه اجتماعی آنان نیز متأثر از بقیه عرصه هاست. لذا باید در تمامی موضوعات کار جدی صورت گیرد.

ما الان یک جامعه شناس داریم که آمده در خصوص عزاداری در لکهنو کار می کند. یعنی در حال ساخت یک مجموعه مستند است. مستندسازی دو تا فایده دارد: یکی وضعیت موجود را نشان می دهد و دیگر آنکه به گذشته نیز می پردازد و ریشه و جایگاه گذشته آن را به عنوان میراث شیعه در هند بازگو می کند. این کار می تواند در بسیـاری از زمینه های دیگر همانند معرفی اماکن صورت گیرد. مثلاً اکنون که مؤسسه شیعه شناسی اقدام به راه اندازی موزه مجازی میراث شیعی کرده، می توان به طور مثال در زمینه معرفی اماکن شیعی هند، بدین شکل اقدام کرد.

بـر همیـن مبنـا، بسیـاری از سـازمـان های مرتبط مـی تـواننـد بـا اعزام گروه های پژوهشگر از وضعیت شیعیان هند در نقاط مختلف مستند تهیه کنند و نتایج ارزیابی خود را تدوین کنند و مشکلات و مسایل هر منطقه را اولویت بندی نموده و راه کار ارائه دهند. حتی می توان در این زمینه فیلم های کوتاه مدت چند دقیقه ای ساخت و آن را به نظر بسیاری از زعما و مسئولان که فـرصـت زیـادی برای دیدن و یا مطالعه تمامی این مـطـالعـات ندارند، رساند که اتفاقاً با توجه به اینکه مطالعات علمی دانشگاهی زمان بر است و گاهی سال ها به طول می انجامد، این راه مستند سازی راه ساده و پرمنفعتی است.

حتی می توان این فیلم ها و برنامه های مستند را در اختیار کسانی که علاقمند به مطالعات شیعی هستند قرار داد و حتی به آنها ایده داد. این افراد تا حدودی در مـی یـابنـد کـه بـا چـه جامعه ای و با چه ویژگی ها و خصوصیاتی روبه رو هستند.

در یک جمع بندی اینکه ما دو راه در پیش داریم: یکی همان مطالعات علمی و میدانی روشمند بلند مدت و اسـاسی و دیگر که منافاتی هم با روش اول ندارد و مـی تواند در کنار آن صورت گیرد و حتی به آن کمک شایانی کند، مطالعات موردی و کوتاه مدت و به عبارتی تهیه برنامه های مستند درخصوص موضوعات مختلف جـامعـه شیعـی هنـد است که می تواند در حل برخی مشکلات در کـوتـاه مـدت نیز بسیار مؤثر باشد. حتی چنانچه برخی افراد قادر به حضور میدانی در جامعه هند نبـاشنـد، مـی تـواننـد بـا استفاده از این ارزیابی های کوتاه مدت، تصویر نزدیک تر به واقعی بیابند.

آیا بدون حضور در جامعه هند دست یابی به تصویر درست و کامل از شیعیان امکان پذیر است؟

خیر. این غیرممکن است. حتماً باید برای شناخت درست جامعه هند در میان آن حضور یافت؛ آن هم برای مدت زیاد. باید وقت جدی برای این کار گذاشته شود. شیعه شناسان عمدتاً غربی و غیر مسلمان که در این زمینه موفق بوده اند، کسانی هستند که وقت زیادی برای پژوهش خود صرف کرده اند. در غیر این صورت مطالعات چند روزه و چند هفته ای نتیجه ای ندارد و وضع آن طور می شود که با آن روبه رو هستیم و از میان شیعیان تحقیق درست و قابل عرضه ای در زمینه جامعه شیعی هند نداریم! پژوهشگر با حضور میدانی در جامعه باید مشکلات را تحمل کند و عمر خود را صرف کند تا نتیجه مطلوبی حاصل شود که با کمال تأسف باید گفت عمدتاً این کار را غربی ها و غیرمسلمانان می کنند!

مثلاً گاهی شده که غربیان آمریکایی و انگلیسی برای نوشتن و تحقیق پایان نامه های دکتری خود در زمینه شیعیان هند، نزد ما آمده اند که برای انسان باور کردن آن سخت است و اصلاً در تصور هم نمی آید که اینان در چنین زمینه هایی کار می کنند! به طور نمونه می توان به پرفسور جان کول اشاره کرد که یک کتابی نوشته به نام »ریشه های شیعیان اثناعشری هند در قرن هجدهم در ایران و عراق« که در نوع خود کتاب بی نظیری است و امروزه به عنوان یکی از شیعه شناسان برجسته مطرح است. وی سال ها در برخی کشورهای عربی خاورمیانه و هندوستان زندگی کرده و به چندین زبان همانند عربی و فارسی تسلط کامل دارد. چند سال قبل که وی را دیدم، طوری فارسی را بدون لهجه و سلیس صحبت می کرد که فقط از ظاهر او مشخص بود که او یک غیر ایرانی است.

امـروزه طلاب هندی بسیاری در هند و خارج از آن مشغول به تحصیل هستند. آیا این شیوه تحصیل برای ارتقای فکری و فرهنگی جامعه شیعی هند سودمند است؟

در کل باید عرض کنم که خیر. زیرا اگرچه به ظاهر فعالیت مداوم آموزشی و تحصیلی در حال انجام است، اما تاکنون نتیجه سودمندی نداشته و نمی توان از میان آنان اشخاص برجسته و طراز اولی را یافت که توان ارتقای فکری و فرهنگی جامعه شیعی هند را داشته باشد. این موضوع دلایل متعددی دارد که بیان آن در این مصاحبه مناسب نیست و باید مدیران و تصمیم گیران این عرصه به دقت روی آن فکر و چاره اندیشی کنند. بنده در گذشته نیز این موضوع را به اطلاع آنان رسانده ام. در یک کلام باید گفت که این طلاب عزیز نه در گذشته و نه در آینده پس از سال ها درس خواندن به شیوه فعلی، نخـواهند توانست تغییر اساسی و مثبتی در وضعیت جـامعـه شیعـی هند بدهند. باید برای تربیت رهبران مذهبی، فکری و سیاسی با شیوه های کنونی تغییر یابد.

در اینجـا نکتـه ای را عـرض کنـم کـه یک موقعی سیدمرتضی نونهروی، از علمای سرشناس هند، یک نامه ای نوشت به میرزا حسین نوری، که اینجا (هند) بالای منبر یک چیزهایی راجع به اهل بیت(ع) می گویند که واقعاً اهانت به اهل بیت(ع) است. شما اینها را یک نصیحتی بکنید. حاج میرزا حسین کتاب »لؤلؤ و مرجان« را نوشت و عنوان کرد که این کتاب را در جواب صحبت سیدمرتضی نوشته است. وی اشاره می کند که مشکل، مشکل هند نیست، آب از سرچشمه گل آلود است. اینجا که نجف است، اوضاع درست نیست چه برسد به هند! اکنون نیز چیزی شبیه به آن است. یعنی باید زعما، تصمیم گیران و نهادهای مسئول شیعی در خارج هند و بخصـوص ایـران، بـرنـامـه ریـزی دقیقـی بـرای رفع مشکلات و ارتقای جامعه شیعی هند داشته باشند. باید با برنامه کوتاه مدت و بلندمدت به رشد فکری و علمی تمامی اقشار جامعه شیعی هند کمک شود و استعدادهای آنها کشف شود و بر روی آنان کار شود.

اگر بخواهیم خود شیعیان هند را دسته بندی کنیم، واقعاً همه اینها را می توان با یک چشم دید یا اینکه خود شیعیان هند نیز با هم متفاوت هستند؟ مثلاً برای شیعیان جنوب هند باید یک برنامه ریزی باشد و برای شمال یک شکل دیگر؟

بله. حتماً همین طور است. شیعیان مناطق مختلف تفاوت های زیادی از جنبه های مختلف دارند و اصلاً قابل مقایسه نیستند. اصولاً در هند هر ایالتی مثل یک کشور است و همه چیز با هم متفاوت است.

به عبارتی اگر برای هر کشوری بتوان یک نسخه و برنامه پیچید، برای هند نمی توان. همانطور که تصریح کردم، برنامه ایرانی و غیر هندی برای هندیان کارایی ندارد و باید برنامه ای مطابق شرایط مکان و زمان برای آنان تهیه شود. یعنی آموزشی که ما به جوانان شیعه ایرانی یا لبنانی می دهیم، برای جوانان شیعه هندی مناسب نیست.

لطفاً در خصوص وضعیت بانوان شیعه و مثلاً حضور آنان برای تحصیلات دینی در ایران توضیح دهید؟

به نظر می رسد آموزش های بانوان شیعه در مراکزی همچـون جـامعـه الزهرا نسبتاً بهتر بوده، ضمن آنکه جامعه الزهرا(س) در هند نیز شعبه دارد و بنده خودم به مرحوم حیدر مهدی در تأسیس آن کمک کردم.

یعنی کسانی که آنجا آموزش می بینند و برمی گردند، مؤثر بوده اند؟

بله. خیلی مؤثر بوده. تقریباً صددرصد عملکرد آنها مثبت بوده است.

آیـا اطلاعـی از وضعیـت عمومی شیعیان در دیگر کشـورهـای شبه قاره همانند بنگلادش و پاکستان دارید؟

وضعیـت آنان به مراتب بدتر از هند است. اگرچه تلاش هـایی صورت گرفته، ولی هنوز نتیجه مطلوب حاصل نشده است. یکی از مشکلات در کل شبه قاره، موضوع دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و ایجاد مشکلات عدیده از این طریق است که بخش عمده انـرژی و فکر متولیان فرهنگی و سیاسی را گرفته و بسیاری از فرصت ها و توانمندی ها را از بین می برد.

منبع: حوزه نیوز

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار