تاریخ انتشار :

رشيده حنيف

چون اسلام دین کامل‏تری است . پس از مدتی تصمیم گرفتم که مسلمان شوم

. یک روز در مورد باورها و اعتقادات مسیحیان از من سؤالاتى پرسیدند که من هیچ پاسخ مناسبى براى آن‏ها نداشتم . از آن به بعد بود که من شروع به تحقیق و بررسى عمیق مذهب خود کردم و با مسایل بسیارى برخورد کردم که براى من هیچ معنا و مفهومى نداشت

22123010948792161741815229155914113211189

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )، ضمن عرض سلام و تشکر از این که دعوت ما را پذیرفتید، لطفا خودتان را معرفى نمایید و چگونگى تشرفتان به دین مبین اسلام و مذهب تشیع را بیان بفرمایید .

من «رشیده حنیف‏» ، اهل تورنتوى کانادا هستم و در رشته ‏ى هنرهاى زیبا رتبه‏ ى اول را کسب کردم . رشته ‏ى تخصصى من تاریخ و نقاشى است و هم چنین رتبه ‏ى اول در رشته‏ ى دبیرى و معلمى را در اختیار دارم . من در یک خانواده‏ ى مسیحى معتقد، به دنیا آمدم و پدرم یک کشیش بود، پدر و مادرم چهارده فرزند داشتند که من آخرین فرزندشان بودم .

در آن زمان هر دوى ما در دانشگاه تحصیل مى ‏کردیم . ما هر دو دانشجو و عضو سازمان‏هاى مذهبى بودیم . شوهرم مسلمان بود و من مسیحى . دفتر گروه‏هاى مذهبى ما در یک مکان بود و در نتیجه یک روز در دفتر هم‏دیگر را ملاقات کردیم و در مورد مذهبمان با یک‏دیگر صحبت کردیم . یک روز در مورد باورها و اعتقادات مسیحیان از من سؤالاتى پرسیدند که من هیچ پاسخ مناسبى براى آن‏ها نداشتم . از آن به بعد بود که من شروع به تحقیق و بررسى عمیق مذهب خود کردم و با مسایل بسیارى برخورد کردم که براى من هیچ معنا و مفهومى نداشت . در این میان به اسلام نیز علاقه‏ مند شدم و شروع به تحقیق در مورد دین اسلام کردم و دریافتم که اسلام هیچ تضادى با مسیحیت ندارد، بلکه این دو داراى ریشه ‏هاى مشترکى هستند، اما دین اسلام تداوم یافت، در حالى که مسیحیت متوقف شده است، چون اسلام دین کامل‏ترى است . پس از مدتى تصمیم گرفتم که مسلمان شوم .

در آن هنگام مسلمان شدن براى من بسیار سخت‏ بود، چون در کانادا زنان مسلمان و باحجاب بسیار کم بودند و من سخت احساس تنهایى مى ‏کردم، ولى هنگامى که نماز مى ‏خواندم، مى‏ دانستم که در همین زمان مسلمانان در همه جاى دنیا مشغول نماز هستند و خداوند را عبادت مى کنند; این احساس به من آرامش مى ‏داد .

یاس: خانم حنیف از چگونگى ازدواجتان و هم چنین زندگى خانوادگى خود براى ما صحبت کنید .

کمى پس از مسلمان شدن من، تصمیم گرفتیم که با هم ازدواج کنیم . تغییر مذهب من و تصمیم براى ازدواج با یک شخص مسلمان، براى خانواده ‏ام بسیار سخت ‏بود . آن‏ها مسیحیان بسیار معتقدى بودند و احساس مى ‏کردند که من گمراه شدم .

یکى از برادرانم به من گفت: «اگر شما با یک شخص مسلمان ازدواج کنى، ما هم به تو کمک مالى نمى ‏کنیم‏» . من هم گفتم: «خیلى ممنون، من به کمک شما احتیاجى ندارم‏» . یکى از خواهرانم گفت: «خداحافظ و من دیگر با شما کارى ندارم‏» . آن‏ها مرا ترک کردند و چندین سال با من قطع رابطه کردند . آن‏ها حتى از کمک مالى براى جشن ازدواجم خوددارى کردند و در مراسم ازدواج من نیز شرکت نکردند .

مراسم ازدواجمان بسیار ساده برگزار گردید . ما در آن زمان دانشجو بودیم وهیچ چیز نداشتیم، فقط یکى از دوستانمان شب قبل از جشن به آپارتمان من در دانشگاه آمد و کیک درست کرد و ما در جشن عروسى خود فقط کیک و آب میوه خوردیم و نمى ‏توانستیم چیزى بیش‏تر از این تهیه کنیم .

در مراسم ازدواج فقط یکى از خواهرانم شرکت کرد و در حالى که خیلى ناراحت‏ بود به من گفت: «مى ‏تونى همین الان برگردى‏» ، ولى من به او گفتم: «نه‏» و در مراسم، دیگر به او نگاه نکردم . چون قلبم آرام بود و احساس سرخوردگى نمى ‏کردم . یقین داشتم که کار درستى انجام مى ‏دهم و در نتیجه هیچ نگرانى ‏اى هم نداشتم .

معمولا عروس‏ها در روز عروسى لباس بلند گران قیمتى مى ‏پوشند، ولى من لباس بسیار ساده ‏اى پوشیدم که خودم دوخته بودم . من در جشن‏هاى ازدواج پرهزینه‏ ى زیادى شرکت کردم که در جمع پدر و مادر و دوستان برگزار شد، اما آن عروس‏ها و دامادها امروز کجا هستند؟

زندگى ما این گونه آغاز شد و در حال حاضر شوهرم «احمد حنیف‏» طلبه‏ ى علوم دینى مى ‏باشد و داراى چهار فرزند هستیم . یک پسر به نام زینعلى و سه دختر: زهرا ده ساله، مریم شش ساله، فاطمه دوساله; ما هشت ‏سال است که در شهر قم سکونت داریم .

یاس: علت مهاجرت شما به ایران چه بود؟

آمدن ما به ایران یک اقدام طبیعى و منطقى بود . شوهرم در کار تبلیغ و ترویج اسلام بود . بنابراین لازم بود که به ایران بیاییم تا با اسلام بیش‏تر آشنا شویم و نقاط مشترک بیش‏ترى را پیدا کنیم . وقتى همسرم به من گفت که باید به قم برویم، من با تعجب گفتم: قم کجاست؟ ! ! وقتى تصمیم گرفتیم که به ایران بیاییم، من نمى ‏دانستم که زندگى در ایران چگونه خواهد بود؟ تا این که یک سال قبل از این که به ایران بیاییم، شوهرم در یک همایش شرکت کرد و وقتى برگشت، به من اطمینان داد که در آن‏جا زندگى راحتى خواهى داشت و گفت که خیابان‏ها آسفالت‏ شده است، آب لوله کشى، برق و نیازهاى اولیه ‏ى زندگى در آن جا وجود دارد . بسیارى از غربى ‏ها هنوز فکر مى‏ کنند که ایران یک کشور عقب افتاده است و مردم هنوز در بیابان‏ها بر پشت ‏شتر سفر مى ‏کنند و برق و آب لوله ‏کشى فقط براى افراد ثروتمند است و جزو لوازم تجملاتى محسوب مى ‏شود . سفر به ایران نوعى احساس تنهایى را در من به وجود آورد، ولى با این حال به عنوان همسر یک فرد مسلمان وظیفه ‏ى خود دانستم که به همسرم کمک کنم و با او باشم . ما به خاطر خدا و دین اسلام مهاجرت کردیم و خداوند نیز نورى را در زندگى ما به وجود آورد .

یاس: خانم رشیده! لطفا نظر خود را درباره‏ى ویژگى‏ هاى بارز جامعه ‏ى ایرانى بیان بفرمایید و تفاوتش را با غرب بیان کنید .

در این‏جا ما مى ‏توانیم اسلامى زندگى کنیم . در جوامع غربى، دین یک امر پنهان است . دین دخالتى در ابعاد خارجى اداره ‏ى امور جامعه ندارد . مذهب در این‏جا همیشه حضور دارد و در همه جا صداى اذان از مساجد شنیده مى ‏شود .

در ایران تاثیرات منفى غرب بسیار جزیى است . تلویزیون عارى از صحنه ‏هاى غیراخلاقى است و هنوز دیدن تلویزیون براى بچه ‏ها مناسب و سالم است . زنان پوشش اسلامى دارند .

الحمدلله هنوز هم اسلام در این کشور از یک قدرت معنوى خاص برخوردار است که خصوصیت منحصر به فرد ایران است .

یاس: نظر شما در خصوص روحیات اجتماعى و سیاسى زنان ایرانى چیست؟ آیا به زنان ایرانى علاقه ‏مند هستید؟

زنان در هر جامعه نقش بسیار مهمى در شکل گیرى محیط اجتماعى و سیاسى آن جامعه برعهده دارند . ضرب المثلى مى ‏گوید: شما مى ‏توانید با دیدن زنان یک جامعه در مورد سطح آن جامعه قضاوت کنید . زنان ایرانى، زنانى شجاع و با ایمان هستند و تا زمانى که هویت اسلامى خویش را حفظ کنند، جامعه مستحکم و پایدار خواهد بود .

زنان ایرانى بسیار با مهارت هستند و در رشته ‏هاى مختلف هنرى استادند; «مهارت آشپزى، خیاطى‏» . زنان ایرانى مى ‏توانند هر چیزى را در خانه تعمیر کنند، در حالى که شاید زنان غربى حتى عوض کردن یک لامپ را بلد نباشند . زنان ایرانى همیشه براى دفاع از حقوق خود ایستاده ‏اند . آن‏ها همیشه براى سخنرانى آماده هستند و حرفى براى گفتن دارند . همیشه در صحنه‏ هاى اجتماعى حضور فعال دارند و به جایگاه و به حق خود در جامعه اندیشیده‏ اند و نفوذى قدرتمندانه در مناسبات اجتماعى و سیاسى دارند .

آن‏ها ثابت کردند که حجاب مانعى براى به دست آوردن حقوق زنان در جامعه نیست . آن‏ها خانه‏ هاى خود را جاى آرامش و سکون مى ‏سازند، گرچه فقیرانه باشد . این‏جا صلح و آرامش برقرار است، یک مکان امن که بچه‏ ها، دوستان، همسایگان، خانواده و خویشاوندان با یک‏دیگر هماهنگ و موافق هستند .

یاس: دیدگاه زنان غربى نسبت ‏به زنان ایرانى چیست؟

زنان غربى اطلاعات بسیار اندکى در مورد زنان ایرانى دارند . آن‏ها معتقدند که چون ایران یک کشور اسلامى است، تمام افکار غلط رایج در مورد زنان مسلمان باید در مورد آن‏ها نیز صادق باشد، چون آن‏ها با اسلام مشکل دارند . در نتیجه زنان ایرانى مانند زنان مسلمان دیگر مورد ظلم واقع مى ‏شوند و شهروندانى درجه دو با حقوقى اندک محسوب مى ‏شوند و دسترسى محدودى به مراقبت‏هاى بهداشتى و آموزشى و . . . دارند . زنان غربى معتقدند که اگر به زنان معمولى حق انتخاب داده شود، هرگز حاضر نیستند، حجاب داشته باشند و زنان ایرانى به اجبار حجاب دارند .

یاس: خانم حنیف! از فرصتى که در اختیار ما گذاشتید، سپاس گزاریم .
نشریه یاس شماره ۱۴

مصاحبه از فاطمه طوسی 

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار