تاریخ انتشار :

گفت وگو با شیخ حسن بن موسی الصفارمتفکّر برجسته شیعی و امام جمعه شهر قطیف عربستان

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، روحیه شیعیان تقویت شد

قطیف، اکثریت جمعیت آن با شیعیان است. شیعیان احساء نیز اکثریت خود را حفظ کرده اند، اما در مورد مناطق جدید پیش گفته در منطقه-» شرقیه، باید توجه داشت که از -»خفت-« (واقع در مرز عربستان با کویت) گرفته تا -»حفرالباطن-« و جز آن، چنین به نظر می رسد که شیعیان آن سامان، نسبت به منطقه شرقیه کمتر هستند. شیعیان مدینه-» منوره به حدود ۲۴-۲۶ هزار تن می رسند و البته بیشتر و کمتر نیز گفته اند.


download (1)

جناب شیخ حسن بن موسی الصفار لطفاً به عنوان امام جمعه شهر قطیف عربستان  درخصوص وضعیت شیعیان عربستان و حوزه فعالیت خودتان توضیحاتی ارا ئه بفرمایید.

 

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )، بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین، و الصلا ه و السلام علی محمد و آله الطاهرین. ابتدا بر خود لازم می دانم به پاس فرصتی که در اختیارم گذاشتید تا از این رهگذر با مؤسسه-» فرهنگی – اسلامیِ مهم شما آشنا شوم، از شما تشکر کنم؛ مرکز و مؤسسه ای که خلل بزرگ موجود در عرصه-» دانش و شناخت را پر کرده، نیاز مبرم، ملموس و محسوس علمی را در عصر حاضر پر می کند. در این دیدار، تلاش فراوان و جهت گیری این مؤسسه برایم روشن شد و آن را بسیار خوب و امیدوارکننده یافتم. بنده امید فراوانی به این مرکز در راه انجام وظیفه و نقش پرتوان و کارآمد آن در فرهنگ اسلامی – شیعی بسته ام.

درباره-» شیعیان عربستان سعودی، آنچه شایان ذکر است اینکه آنان کیانی ریشه دار، اصیل و پر سابقه در عربستان دارند. آن گونه که در منابع تاریخی آمده است، تشیع از روزگار رسول خدا(ص) در -»احساء-«، -»قطیف-« و -»بحرین-« حضور داشته است؛ چرا که در روزگار آن بزرگوار، برخی از صحابه-» دوستدار علی بن ابیطالب(ع) از جمله -»ابان بن سعید بن العاص-« به این مناطق رفتند و بذر تشیع را در آنجا افشاندند. بدین ترتیب، تشیع و شیعه از آن روزگار تا به امروز در این منطقه استمرار یافته و پا برجاست.

images

شیعیان چندین حکومت شیعی در منطقه داشتند. در روزگاران گذشته، احساء، قطیف و بحرین یک منطقه به شمار می رفتند که تماماً بحرین خوانده می شدند؛ لذا دولت های شیعی وجود داشتند؛ مانند: دولت العصفوریون و دولت العیونیون (که شاعر معروف، مقرب بن العیونی از آنان بوده است.) در دوران های بعدی، بحرین به صورت کشوری مستقل در آمد و احساء و قطیف جزء عربستان سعودی شدند. شیعیان به طور عمده و بنیادین در این دو منطقه حضور دارند. البته در مدینه-» منوره هم هستند که به نخاوله معروفند، اما شمارشان اندک است. همچنین شماری از شیعیان مدینه-» منوره، از اشراف آن شهر به شمار می روند. در منطقه-» نجران (منطقه-» مرزی عربستان با یمن) نیز شیعیان اسماعیلی مذهب وجود دارند. درباره-» نفوس شیعیان اسماعیلی آن سامان، آمار هشتصد هزار تا یک میلیون نفر ارا ئه شده است و برخی از روزنامه ها، اسماعیلی های ساکن عربستان سعودی را یک میلیون نفر خوانده اند. اسماعیلی های عربستان، بخشی از اسماعیلی ها هستند؛ زیرا این جماعت سه دسته اند: اسماعیلی های آغاخانی، اسماعیلی های داوودی (بُهره ها) و اسماعیلی های سلیمانی که همان اسماعیلی های ساکن نجران هستند. قطیف، شهری با دیرینه ای کهن است که بیشتر ساکنان آن را شیعیان تشکیل می دهند؛ یعنی ۹۷ درصد جمعیت آن منطقه. البته در برخی از روستاهای قطیف اهل سنت سکونت دارند؛ مانند: دارین، عِنَک، ام الساهک و النادیه. اما کل قطیف منطقه ای شیعی به شمار می رود. بر اساس برآوردها، آمار شیعیان ساکن در قطیف به ششصد هزار تن می رسد.

در منطقه-» احساء – چنان که شیعیان آن سامان می گویند – اکثریت ۶۵-۷۰ درصدی جمعیت آن را شیعیان تشکیل می دهند و اهل سنت ۳۰-۳۵ درصد ساکنان آن سامان هستند، اما اهل سنت احساء، این آمار را نپذیرفته، جمعیت اهل سنت این منطقه را بیشتر از این آمار می دانند. آنان حداقل به تعادل جمعیتی قایلند؛ یعنی نصف، نصف. در گذشته، اکثریت ساکنان منطقه-» شرقیه، یعنی شهرهای قطیف، احساء، الهفوف و روستاهای آن، شیعه بودند؛ ولی پس از کشف نفت و به وجود آمدن شهرهای جدیدی مثل: الجُبیل، خُبَر، دمّام و ظهران، شهروندان از سراسر کشور عربستان به این شهرها کوچ کردند و در آن مناطق سکونت گزیدند؛ چراکه فرصت های شغلی فراوانی در عرصه-» صنایع، شرکت ها و بازرگانی در این شهرها فراهم آمده بود. از این رو، برخی از مردم عربستان، از جنوب، شمال و نجد (مرکز کشور) کوچ کردند و در شهرهای نو پا ساکن شدند.

حال اگر سخن از منطقه-» شرقیه به میان آید، شیعیان این سامان در اقلیت قرار دارند. بر اساس برآوردها، آنان به سختی ۳۵-۴۰ درصد جمعیت را تشکیل می دهند و به طور کلی، اکثریت در منطقه-» شرقی با اهل سنت است. در خصوص قطیف، اکثریت جمعیت آن با شیعیان است. شیعیان احساء نیز اکثریت خود را حفظ کرده اند، اما در مورد مناطق جدید پیش گفته در منطقه-» شرقیه، باید توجه داشت که از -»خفت-« (واقع در مرز عربستان با کویت) گرفته تا -»حفرالباطن-« و جز آن، چنین به نظر می رسد که شیعیان آن سامان، نسبت به منطقه شرقیه کمتر هستند. شیعیان مدینه-» منوره به حدود ۲۴-۲۶ هزار تن می رسند و البته بیشتر و کمتر نیز گفته اند.

در روزگاران گذشته در قطیف و احساء حوزه-» علمیه وجود داشته است و پیش از تمرکز یافتن مرجعیت شیعی در نجف اشرف و در مرتبه-» بعدی در قم، مراجع تقلید آن سامان، همگی اهل همان منطقه و بومی بودند. در احساء مراجعی بزرگ حضور داشتند و – چنان که می دانید – شیخ احمد زین الدین احسا ئی و ابن ابی جمهور احسا ئی از آن جمله بودند. پس از آنان، شمار دیگری از عالمان از آن سرزمین برخاستند؛ مانند: شیخ لویمی و بسیاری دیگر از علما. عالمانی همچون شیخ حبیب بن قرین، شیخ موسی ابوخمسین و تعدادی دیگر، جزو آخرین مراجع تقلید آن سامان به شمار می رفتند.

در قطیف نیز حوزه-» علمیه وجود داشت و مراجعی بودند که مرجع تقلید آن سامان به شمار می رفتند. شما درباره-» شیخ ابراهیم قطیفی اطلاع دارید و می دانید که معاصر محقق کرکی بود و میان او و کرک مناقشه-» علمی رخ داد. پس از آن نیز در قطیف عالمان و فقیهانی وجود داشتند که مرجع تقلید مردم بودند. آقایان شیخ علی ابوالحسن الخنیزی، شیخ علی ابوعبدالکریم الخنیزی و سیدماجد العوامی از آخرین افراد این طبقه بودند. پس از آنان و در سده-» چهاردهم هجری قمری، شمار عالمان آن سامان رو به کاهش نهاد که تأثیر شرایط سیاسی را در این مورد نباید نادیده گرفت. حوزه های علمیه و نقش دانش محدود شد و سرانجام مردم آن سامان برای تقلید و فراگیری احکام دینی به مراجع خارج از محدوده-» جغرافیایی خود نیاز پیدا کردند و لذا به مراجع تقلید نجف اشرف و شهر مقدس قم روی آوردند. البته این رویکرد به شیعیان مناطق یاد شده محدود نبود، بلکه شیعیان سراسر گیتی به این دو محور، یعنی نجف و قم روی آورده، مرجع تقلید خود را در این مراکز جست وجو می کنند.

قطیف و احساء شهرها و روستاهای فراوانی دارد. بیشتر روستاهای احساء شیعه نشین است و در برخی از روستاها برادران اهل سنت ما نیز حضور دارند، اما اکثریت در روستاهای احساء با شیعیان است. در حال حاضر جنبش بسیار خوبی در عرصه-» علمی در عربستان سعودی به چشم می خورد، اما تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، یعنی سال ۱۹۷۹ میلادی، وضعیت شیعیان در آنجا بد بود و آنان در محرومیت، ستم، سرکوب، محاصره و بایکوت قرار داشتند. در مجامع شیعی جنبش هایی چهره نمودند که غالباً چپگرا بودند؛ مانند: بعثیسم، کمونیسم و ملی گرایی. این جنبش ها با همکاری همفکرانشان در دیگر مناطق صورت می گرفتند و خاستگاه شیعی نداشتند و جوانانی از جای جای عربستان سعودی بدان می گراییدند.

پس از پیروزی انقلاب مبارک اسلامی در ایران، روحیه-» شیعیان تقویت شد و بالندگی گرفت و روح شوق و هیجان در آنان پدید آمد. درست پنج سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، جنبش سازمانی با شرکت جوانان تشکیل دادیم که از این طریق، فرهنگ و بیداری را در جامعه می گستراندیم. بدین ترتیب، دارای پایگاهی شدیم که فراهم آمده از جوانان و جامعه ای بود که افکار نو را می پذیرفت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نوعی همکاری و تعامل با انقلاب اسلامی وجود داشت. در نخستین ماه محرم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی آغاز سال ۱۴۰۰ هجری قمری، در قالب هیأت های عزاداری که بیشتر به راهپیمایی شبیه بود، به حرکت درآمدیم. در این حرکت، شعارهای سیاسی نیز سر داده می شد. دولت عربستان سعودی در آن وقت با جنبش زُحیمان روبه رو بود. از این رو، با موضع گیری ما رفتاری همراه با حساسیت فوق العاده داشت و در این راستا نیروهای نظامی در قطیف و احساء پیاده کرد. این نیروها بر روی راهپیمایان آتش گشودند که در نتیجه-» آن قریب هجده تن شهید و ده ها تن زخمی شدند و شمار زیادی از جوانان نیز بازداشت گردیدند.

فرجام کار این بود که ما و گروهی از جوانان فعال در عرصه-» سیاسی و انقلابی از عربستان سعودی خارج شدیم و به ایران آمدیم. در اینجا فعالیت سیاسی خود را در قالب صادر کردن اعلامیه، انتشار مجله، برگزاری جلسات سخنرانی و بیان تنگناها و مشکلات شیعیان در عربستان سعودی آغاز کردیم. ما در هجرتگاه همچنان مشغول فعالیت های سیاسی بودیم و در داخل عربستان نیز واکنش هایی بر ضد حکومت صورت می گرفت. البته دولت عربستان نیز بی هیچ چشم پوشی، حرکت های اعتراضی را سرکوب و افراد را بازداشت می کرد و در زندان زیر شکنجه می انداخت و این روند تا زمان حمله-» عراق به کویت ادامه داشت.

ما پس از چند سال از ایران خارج شدیم و دامنه-» فعالیت خود را به آمریکا، انگلستان، سوریه و لبنان منتقل کردیم. در آنجا اندیشه-» سیاسی ما تبلور بیشتر و پختگی فزون تری یافت و درک بهتری از وضعیت شیعیان ساکن آن کشورها به دست آوردیم. پس از حمله-» عراق به کویت، موضع گیری ما میهن پرستانه بود. از این رو، حمله-» عراق را محکوم و آمادگی خود را برای دفاع از سرزمینمان اعلام کردیم. در پی این واکنش، دولت عربستان موضوع را مورد توجه قرار داد و ملک فهد، افرادی را برای مذاکره نزد ما فرستاد و مذاکره صورت گرفت. پس از آزادی زندانیان ما در عربستان و اجازه دادن به تمام شهروندان سعودی خارج کشور برای بازگشت به میهن و دادن تعهد مبنی بر اینکه مورد تعرض قرار نخواهند گرفت، ما به کشور بازگشتیم. مشکلات امنیتی داخل کشور حل شده بود و با رفع ممنوعیت از برخی شیعیان که ممنوع الخروج بودند، گذرنامه هایشان به آنان باز پس داده شد. دیگر ما وارد مرحله ای از فضای باز [سیاسی ] شده بودیم و این حالت همچنان ادامه دارد و هم اکنون – بحمدالله – فعالیت شیعی عالی است و پیوسته برقرار می باشد.

در مناطق شیعه نشین احساء و قطیف، آموزش فرزندان شیعیان چه روندی دارد؟ آیا تعالیم شیعی بخشی از آموزش را تشکیل می دهد یا اینکه فرزندان شیعیان ناچارند همان متون درسی اهل سنت را بخوانند؟

شیوه-» آموزشی در عربستان سعودی از مرکز پیروی می کند؛ متون درسی رسمی به یک منوال تدوین و تألیف می شود و همگان را یکسان دربر می گیرد. با اینکه شهروندان، مذهب های متفاوت و گرایش های گوناگونی دارند، اما در زمینه-» شیوه-» آموزش دینی، اندیشه و ایده-» وهابیت سلفی حاکم است و طبعاً آن را بر تمام مسلمانان تحمیل می کند. برای مثال، مردم حجازی ساکن مدینه، طا ئف، جده و… پیرو مذهب شافعی و مالکی هستند و گرایش ها و تمایلات صوفیانه دارند، با این حال، شیوه-» آموزشی، بر اساس سلفی گری است.

همین شیوه در مناطق ما که شیعه نشین است نیز اعمال می شود؛ بدین معنا که دانش آموزان، از مرحله-» ابتدایی تا مراحل تحصیلات عالی، بر اساس شیوه مذهب سنی سلفی آموزش می بینند. نباید غافل بود که شیوه سلفی گری، نسبت به پیروان دیگر مذاهب، رفتاری سختگیرانه دارد. به بیان دیگر، سلفی ها به آموزش و ترویج اندیشه و آرای خود بسنده نکرده، بلکه با تندترین و خشن ترین الفاظ و عبارات، دیگر مذاهب، از جمله شیعیان و صوفیان را که مخالف عقاید و آرای خویش می بینند، آماج تهاجم خویش قرار می دهند.

با توجه به این امر، شیعیان – بحمدالله – فرزندان خود را در خانه آموزش لازم می دهند و حسینیه ها و مجالس نیز در این زمینه انجام وظیفه می کنند. افزون بر این، دوره های آموزشی تابستانه برای جوانان پسر و دختر شیعه در سطوح مختلف برگزار می شود و حضور آنان در دوره های یاد شده بنا به تمایل و خواست آنان است و هیچ اجباری در کار نیست. در گذشته و پیش از تأسیس و فعال شدن مدارس، مکتب خانه ها که عموماً شیعی بودند، به آموزش قرآن و املاء مبادرت می ورزیدند. در مقابل، مدارس جدید، تحت تأثیر و دارای گرایش وهابی سلفی هستند؛ گرایش و دیدگاهی که سرِ دشمنی با تشیع و شیعه فراز کرده است و در این راه، بی امان می کوشد.

آیا در عربستان مسجدی وجود دارد که به شیعیان اختصاص داشته باشد؟

شیعیان از قدیم دارای مساجدی مخصوص به خود بوده اند. آنان در مناطق خود مساجد فراوانی دارند، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و حتی چند سال پیش از این رخداد در منطقه، قانونی صادر شده که بر اساس آن، شیعیان حق ساختن مسجد را ندارند. به بیان دیگر، از ۳۵ سال قبل شیعیان را از ساختن مسجد باز داشتند. از این رو، همان مساجد قدیمی پا برجا و دایر است، ولی تعمیر مساجد شیعیان امری است ممکن.

یعنی مسجدی از مساجد شیعیان تخریب نشده است؟

خیر، چنین اتفاقی رخ نداده است، اما ساختن مسجد جدید ممنوع می باشد. بیش از ۳-۴ سال تلاش های فراوان و گفت وگو و مذاکره با دولت عربستان سعودی و پس از تحولات اقلیمی که چهره نمود، دولت سعودی به ما اجازه ساختن مساجد جدید را داد. در این ۳-۴ سال شمار قابل توجهی، مسجد بزرگ در قطیف و احساء ساخته شد. همچنین پس از کوشش های فراوان، امکان ساختن مسجد در شهر دمّام فراهم آمد و مسجدی در آنجا ساخته شد. البته اعتراض ها و برخوردهایی علیه ساختن این مسجد صورت گرفت و در صدد گرفتن آن مسجد از شیعیان برآمدند، ولی – بحمدالله – شیعیان مقاومت و از آن دفاع کردند و نماز خود را در مقابل مسجد یاد شده بر پا می کردند که در نهایت، مسجد دمّام تثبیت شد.

در مناطق قطیف و احساء مساجد فراوانی داریم، اما در مدینه-» منوره با این مشکل روبه رو هستیم که به شیعیان اجازه-» ساختن مسجد نمی دهند. در مناطق جدیدالاحداث نیز وضعیت به همین منوال است؛ بدین معنا که در صورتی به شیعیان اجازه-» ساخت مسجد می دهند که فقط در منطقه-» خود مسجد بسازند. در مناطق جدیدی که شیعیان و اهل سنت زندگی می کنند، به شیعیان اجازه-» ساخت مسجد داده نمی شود. به عنوان مثال، در منطقه-» -»خُبَر-« شیعیان حضور دارند، اما اجازه-» ساختن مسجد به آنان داده نمی شود. از این رو، شیعیان در خانه های بزرگ گرد آمده، نماز می خوانند. اما از حدود چهار ماه قبل، آنان را از این کار منع کردند.

مساجد موجود در مناطق احساء و قطیف مشکلی ندارند، اما در مناطق دیگر که شماری از شیعیان در آن حضور دارند، مشکل، همچنان پا برجاست.

آیا حساسیتی که نسبت به مساجد شیعیان در عربستان ابراز می شود، در مورد حسینیه ها نیز وجود دارد؟

حساسیت ها نسبت به حسینیه ها بیشتر است. حسینیه های موجود، از سابق مانده اند و ساختن حسینیه-» جدید در عربستان ممنوع است. دولت عربستان اجازه-» ساختن مساجد شیعیان را داد، اما ساختن حسینیه را همچنان ممنوع می شمارد. در عین حال، دولت با چشم پوشی، فعالیت در این زمینه را نادیده می گیرد. از این رو، تحت عنوان -»مجلس العا ئله-« (مجمع خانواده) مکان هایی ساخته می شود که در واقع همان حسینیه است. در این اماکن، فعالیت های دینی جاری است و مجالس [سوگواری ] در آن برگزار می شود. در مواردی، دولت عربستان با تحریک جریان سلفی گری، برخی از این حسینیه ها را تعطیل می کند، به این بهانه که بدون مجوز و غیر قانونی ساخته شده اند. با تمام این احوال، ما همچنان کار را دنبال کرده، در این زمینه مشکل کلی نداریم. به لطف خدا مساجد و حسینیه های فراوانی داریم.

یادآوری می کنم که علی رغم ممنوعیت ساختن حسینیه از سوی دولت عربستان، مردم خانه هایی می ساختند و پس از اتمام کار ساختمان، دیوارهای وسط بنا را برمی داشتند و آن را به حسینیه تبدیل می کردند. آنان با این اقدام، دولت را مقابل عمل انجام شده قرار می دادند. قدر مسلّم این است که چنین رویکردی به مصلحت دولت و به نفع مردم است و این امر حق مشروع مردم است که باید در برگزاری شعا ئر دینی و مراسم مذهبی آزاد باشند.

آیا آمار دقیقی از مساجد شیعیان عربستان در دست هست؟

خیر، در این زمینه آمار دقیقی وجود ندارد، اما برآورد تقریبی، از وجود حدود ششصد مسجد کوچک و بزرگ شیعیان در قطیف و احساء حکایت دارد و به نظر می رسد که شمار حسینیه ها از مساجد بیشتر باشد؛ بدین معنا که آمار حسینیه ها در قطیف و احساء، در ابعاد گوناگون از هزار واحد کمتر نیست. در مواردی دیده می شود که در بخشی از یک خانه-» مسکونی، مراسم مذهبی و مناسبت های مربوط به اهل بیت(ع) برگزار می شود.

در ایران، متعارف است که حسینیه ها و مساجد نوعاً از موقوفاتی برخوردارند. با توجه به اینکه مقوله-» وقف از امور ریشه دار در آموزه های شیعی است، آیا چنین موقوفاتی در آنجا وجود دارد؟ و آیا دیوانی برای رسیدگی به موقوفات و سامان دادنِ به آنها فعال می باشد؟

در احساء و قطیف، موقوفه های فراوانی برای مساجد و حسینیه ها وجود دارد و بیشتر آنها با نام ا ئمه(ع) مزین و نامگذاری شده است؛ موقوفات فراوانی برای امیرالمؤمنین(ع)، امام حسین(ع)، حضرت زهرا(س) و امام زمان(عج) که غالباً مزرعه و باغ هستند و البته برخی از آنها نیز به صورت خانه می باشند. اخیراً برخی از باغ های وقفی به ساختمان های بزرگ تبدیل شده است. به هر حال، موقوفه های زیادی داریم و موقوفه های شیعی زیر نظر قاضی شیعی اداره می شود. یادآوری می شود که یک قاضی رسمی در قطیف و دیگری در احساء وجود دارد که از سوی دولت تعیین شده است. سرپرستی این موقوفه ها با قاضی است و معمولاً این قاضی از طرف مراجع تقلید اجازه دارد. توجه داشته باشید که در گذشته، قاضیِ شیعی لزوماً مجتهد می بود، اما نظر به اینکه در حال حاضر قاضی مجتهد وجود ندارد، قاضی باید از مرجع تقلید اجازه داشته باشد.

تشکیلات خاصی برای مدیریت موقوفه ها وجود ندارد، بلکه قاضی، مورد وقف را در دفتری نزد خود و در محاکم [شرعی ] به ثبت می رساند. ما برای ایجاد اداره-» وقف شیعی پیشنهاد داده ایم و در این زمینه کتاب نوشته ام.

کتاب هایی را که از شما چاپ شده اند دیده ایم. سؤال این است که انتشارات شیعی در عربستان چه شرایطی دارد؟ آیا ممنوعیت چاپ آثار شیعی در عربستان همچنان جاری و ساری است؟ سؤال دیگر این است که چرا زا ئران ایرانی مجاز نیستند در عربستان کتاب مفاتیح الجنان همراه داشته باشند و اصولاً مجوز چاپ برخی کتاب های شیعی (از جمله صحیفه سجادیه) و ممنوعیت برخی دیگر، چه توجیهی دارد؟

چاپ و نشر تمام کتاب های شیعی بدون استثنا در عربستان سعودی ممنوع بود و چنانچه مسافری حتی یک نسخه از آثار شیعی را همراه داشت آن را از او می گرفتند، اما اخیراً در این مورد فضای بازی ایجاد شده و دولت به برخی آثار شیعی که حاوی مطالب پر کنش، مانند مقوله-» خلافت و خلفا نباشند و نیز دسته ای از کتاب های فقهی، اصولی، فرهنگی، قرآنی و اخلاقی اجازه-» چاپ و نشر داده است. اخیراً با موافقت و مجوز رسمی وزارت اطلاع رسانی، عده ای از برادران، یک موِسسه-» انتشاراتی تحت عنوان -»اطیاف للطباعه-» و النشر-« در قطیف تأسیس کردند. از دیگر موارد این فضای باز می توان به ضبط نکردن کتاب شخصی همراه مسافر اشاره کرد؛ اما اگر شمارگان کتاب همراه مسافر، بالا و برای توزیع باشد، دارنده-» آن باید به وزارتخانه ذی ربط مراجعه کند. وانگهی اگر کتاب همراه مسافر زیاد، اما شخصی باشد، ضبط نخواهد شد. گواه بر این مطلب اینکه چندی پیش روحانیان و استادان سعودی بین ۷۰ تا ۱۲۰ کارتن کتاب را که کتابخانه شخصی آنان را تشکیل می داد، به عربستان بردند و با هیچ مشکل و تعرضی روبه رو نشدند.

در زمینه-» نشر عمومی، همچنان قیود و ضوابطی وجود دارد. در عین حال، می کوشیم برای چاپ و نشر برخی کتاب ها مجوز بگیریم و به لطف خدا – و چنان که شاهد بودید – مجموعه کتاب هایی، از جمله: کتاب صحیفه-» سجادیه، برخی از آثار ما و کتاب هایی دیگر از عالمان و فرهیختگان، در عربستان چاپ و منتشر شد.

به هر حال، گونه ای از فضای باز در عربستان سعودی وجود دارد، اما همواره عده ای متعصب انعطاف ناپذیر برای ایجاد تنگنا و محدودیت می کوشند و در این عرصه پیوسته چالش وجود دارد. به رغم حضور آقای ایاد مدنی به عنوان وزیر اطلاع رسانی عربستان سعودی، که فردی خوش فکر و برخوردار از دیدی باز می باشد، و نیز جهت گیری و گرایش دولت، به ویژه پادشاه عربستان که به گسترش شرایط مثبت کمک می کند، متأسفانه سلفی ها درباره-» برخی کتاب ها و مطبوعات غوغاآفرینی می کنند که این خود مانعی بر سر این راه به شمار می رود. در مورد کتاب های همراه زا ئران ایرانی، به ویژه کتاب مفاتیح الجنان، لازم به یادآوری است که برخی از زیارت های این کتاب از نظر آنان حاوی لعن و طعن به شیخین و خلفا می باشند(مانند زیارت عاشورا) و لذا حساسیت برانگیز است. اگر کتاب های دیگری با موضوع دعا و زیارت در اختیار زا ئران قرار گیرد که از مطالب حساسیت آفرین و تحریک کننده تهی باشد، ممکن است از محدودیت ها بکاهد و دولت عربستان اجازه-» ورود آنها را به آن کشور – حداقل همراه زا ئر – بدهد.

وانگهی سازمان حج و اوقاف و امور خیریه که نمایندگی ایران را دارد، به عنوان یک نهاد رسمی دولت می تواند با طرف سعودی وارد گفت وگو شود و درباره-» این امور به تفاهم برسند.

آیا شیعیان عربستان سعودی همگی دوازده امامی هستند یا اینکه شیعیان زیدی و اسماعیلی هم در آنجا وجود دارند؟

در نجران شیعیان اسماعیلی و نیز تعداد اندکی از شیعیان زیدی که اصالتاً از یمن هستند وجود دارند که برخی شان نیز تابعیت سعودی گرفته اند و نمود ندارند، اما از شهروندان سعودی سراغ نداریم که زیدی مذهب باشند و وجود و کیانی آشکار و روشن داشته باشند، و اقلیتی از شیعیان سعودی، اسماعیلی و اکثریت آنان شیعه-» دوازده امامی هستند.

آیا آنان نیز مسجد و عالمانی دارند؟

اسماعیله-» نجران مسجد و عالمانی دارند و در حال حاضر نیز در دیگر مناطق در حال ایجاد مراکزی برای خود هستند. روشن است که این مراکز عنوان مسجد ندارند، بلکه صرفاً مرکز هستند. به عنوان مثال، در قطیف، دمّام و جُبیل مرکز دارند. آنان زمین هایی با مساحت های بزرگ (مانند مزرعه یا باغ) را خریداری می کنند و در آن مصلا، سالن همایش و محل سخنرانی می سازند.

آیا شیعیان عربستان اجازه دارند از ماهواره استفاده کنند؟

دولت عربستان اجازه داشتن کانال های ماهواره ای را به شیعیان نمی دهد و تنها کانال های رسمی (دولتی) ماهواره ای اجازه-» فعالیت دارند؛ اما شیعیان آن سامان با کانال های ماهواره ای فعال در کویت و دیگر کشورها و با شبکه های الانوار، اهل البیت، الزهراء، المعارف و… همکاری دارند و برنامه هایی برای این شبکه ها ضبط می کنند، به گونه ای که بسیاری از برنامه های ارا ئه شده از این شبکه ها را علمای قطیف و احساء تأمین می کنند.

آیا علمای شیعی آن سامان برنامه هایی برای نشست و اجتماع ماهانه یا سالانه دارند؟

در حوزه های علمیه-» قطیف و احساء نشست های معمول و متعارف در چارچوب حوزه برقرار است، اما گردهمایی تمام عالمان شیعی تنها در برخی مناسبت ها تشکیل می شود و نشست منظم و سازمان دهی شده وجود ندارد.

حوزه های علمیه-» آن مناطق به برادران اختصاص دارد یا اینکه خواهران نیز حوزه هایی دارند؟

بله، در قطیف و احساء برای خواهران حوزه های علمیه وجود دارد. در مدینه-» منوره نیز حوزه های علمیه برای برادران و خواهران وجود دارد.

در این حوزه ها همین معارف شیعی تدریس می شود؟

بله، درست مانند حوزه های علمیه-» قم، همان متون و شیوه ها، تدریس و اعمال می شود.

اخیراً بخشی از خانواده -»النمر-« در عربستان ادعای سیادت کرده بودند. ماجرا از چه قرار بود؟

خاندان -»النمر-« از خاندان های نامی و ریشه دار در احساء است که عالمان و شخصیت های اقتصادی و خیّر و نیک منش از این خاندان برآمده اند. اخیراً بخشی از این خاندان به این باور رسیده اند که هاشمی و سید هستند و در این خصوص، دلایل و شواهدی فراهم آوردند که باورشان را در پی داشت، اما بخش دیگر خاندان النمر به این باور نرسیدند و برآنند که شواهد و دلایل ارا ئه شده از سوی مدعیان سیادت از این خاندان، کافی نبوده و مستندی برای اثبات نسب نیست.

این امر میان افراد خاندان مذکور اختلاف آفرید و دامنه-» آن به جامعه کشیده شد. در نتیجه، عده ای ادعای سیادت آنان را پذیرفتند و برخی دیگر آن را رد کردند و در نهایت، در جامعه به مشکل تبدیل شد. به نظر ما وضعیت و شرایطمان در عربستان سعودی توان تحمل این مشکلات را ندارد و امید داشتیم که اعضای این خاندان بر سیادت یا عدم آن به توافق می رسیدند و از پدید آمدن مشکل ممانعت می شد یا اینکه عالمان و مراجع تقلید در ماجرا دخالت کرده، ری و نظری می دادند که دو طرف را ملزم به پذیرش آن کند. این مسئله، ما و شیعیان منطقه را نگران کرده است و این نگرانی همچنان پا برجاست.

این ماجرا حساسیت دولت عربستان را برانگیخته است یا نه؟

به هیچ وجه؛ چراکه دولت کاری به این ماجرا ندارد.

سادات آنجا در چارچوب اشراف قرار دارند؟

نزد شیعیان این گونه نیست، ولی اهل سنت آن را اشراف می خوانند و از سوی شیعیان – چنان که در ایران و عراق متداول و مرسوم است – سید خوانده می شوند.

آیا نسب سادات عربستان به امام حسن(ع) می رسد؛ یعنی حسنی هستند؟

سادات حسنی در میانشان وجود دارند، اما به طور کلی نسب سادات آنجا به امام حسین(ع) می رسد و حسینی هستند.

سادات سنی نیز از اینان هستند؟

صحبت ما درباره-» سادات شیعی است و البته در میان سادات اهل سنت به ویژه در حجاز، حسنی و حسینی وجود دارند.

آیا شیعیان درصدد احیای اماکن شیعی، مانند فدک یا قلعه-» خیبر، که بازآفرینی خاطرات شیعی است، نمی باشند؟

شیعیان سعودی به دلیل آنکه در مناطق دور دست و با فاصله-» زیادی از مرکز قرار دارند، نمی توانند چنین کاری را انجام دهند؛ چراکه در اقلیت و زیر فشار وهابیان سلفی هستند و لذا قدرت این کار را ندارند و از حق چنین خواسته هایی یا دفاع از آن محرومند.

اگر به نظر حضرتعالی مطلبی ناگفته مانده که بیان آن ضروری است، بیان بفرمایید.

از ایجاد این مؤسسه، با هویت طلایه دارانه-» آن، احساس خوشوقتی و خوشبختی می کنم و امیدوارم آینده ای سترگ و شکوهمند و نقشی فعال داشته باشد. آنچه از این مؤسسه امید می رود – و البته بسیار مهم است – اینکه این مؤسسه و مرکز، بر روی طلاب علوم دینی قم – که از جوامع گوناگون شیعی در این حوزه گرد آمده اند – گشوده شود و با آغوش باز پذیرای آنان باشد تا با این مرکز آشنا شده و با آن از درِ همکاری و همراهی درآیند. اگر برنامه ای تدارک ببینید که طلاب شیعی مهاجر به این شهر، هر ماه یا هر دو ماه از این مرکز دیدار کنند و با نوع فعالیت آن آشنا شوند، در این زمینه گونه ای از شناخت و اشتیاق به دست خواهند آورد.

من خدای را شاکرم که دیدارم از این مؤسسه، ما را بر آن خواهد داشت تا ان شاءالله در این زمینه فعالیتی آکنده از اشتیاق در کشورمان داشته باشیم. در خاتمه به پاس فراهم آوردن این فرصت سپاسگزارم.

چنان که رسم است، باید دیدار شما را از این مؤسسه، با بازدید پاسخ دهیم، اما راه بسته است و چنین امکانی برای ما فراهم نیست.

بازدید شما نیز امکان پذیر است؛ یعنی اگر روادید زیارتی بگیرید، می توانید به منطقه شرقیه بیایید؛ چنان که در سال های اخیر عده ای از علمای ایرانی به آنجا آمدند و با ما دیدار کردند. آرزو داریم که افتخار بدهید در آنجا میزبانتان باشیم.

از اینکه در این گفت وگو شرکت کردید، بسیار سپاسگزاریم

منبع: حوزه نیوز

مجله:اخبار شیعیان-آبان ۱۳۸۷ – شماره ۳۶    

اشتراک گذاری :


آخرین اخبار